راستش گاهی برای فک و فامیل کسانی که آبادشان میکنم دلم میسوزد. مثلا طفلک مادر فلانی، یا بیچاره بابای فلانی، یا حتی همسایهشان...
همین احساس را در باره تهیه کننده و محقق برنامه خبر شبکه دو دارم. مادر آن تهیه کننده چه گناهی کرده یا مثلا پدرش چه کار بدی کرده که به آنها فحش و بد و بیراه نثار مىٰ کنیم؟
ماجرا ساده است. وقتی محققین برنامهها منطق کیهانی و یکطرفه به قاضی رفتن را دارند، و با کنار هم گذاشتن چند عکس می خواهند ثابت کنند همه غیر خودیها همکار و رفیق سلمان رشدی و سردبیر روزنامه دانمارکی هستند، آن هم بدون اندکی تحقیق و جستجو، معلوم است که چرا وضع رسانه ملیمان از این بهتر نمیشود.
من پارسال به عنوان عضو مسلمان شبکه جهانی حقوقی دفاع از کارتونیستها، درهمان هتلی که به خاطر شیطنت فرماندار نیویورک معروف شد، روند انتشار کارتونهای دانمارکی را زیر سوال بردم. فلمینگ رز، دبیر روزنامه که عامل اصلی انتشار بود گفت کارتونیستها حق "اهانت" دارند، و نباید اهانت به مقدسات را ممنوع و محدود کرد.
من هم خیلی ساده بر اساس کتاب پایههای روزنامهنگاری، و مطابق چند اصلش بحث را مطرح کردم که خیلی به مذاق جماعت آمریکایی خوش نیامد.
حالا یک تهیه کننده نابلد فقط چند تا عکس را کنار هم قرار داده و برنامهای با محتوایی خاص میخواسته هدفش را دنبال کند.
لابد اگر همان منطق را بخواهیم دنبال کنیم، باید عکس جماعت اداره کننده کشور را در کنار کشتارگاه بگذاریم، عکس وزرای ویژه را کنار کشتههای هالوکاست و سرداران نیروی انتظامی را کنار خانههای عفاف تایلند. بعضی روحانیون که پشت لبشان زرد شده را کنار مزارع خشخاش افغانستان و ...
این همان منطق کیهانی است. انحراف افکار عمومی هم که به نافشان بسته شده....
Labels: ۲۰:۳۰