به گمانم یکی از عجیبترین تصمیمات جمهوری اسلامی، حذف کراوات بود. حتی سران نهضت آزادی با کراوات دولت موقت را اداره کردند، اما یواش یواش این چیزی که ابتدا دستمال گردن بود، تبدیل به نشان غربی بودن شد. جالب آنکه وقتی جماعت چینی و و شوروی را سابق را در مجامع بینالمللی ومیدیدند، آنهم با کراوات، اشکالی نداشت، چون آنها ضد امپریالیسم آمریکایی و سلطه بریتانیا بودند.
سال ۲۰۰۲ که به کروواسی رفته بودم، میزبانان من و همکارانم را به نقاط مختلف شهر زاگرب بردند، از جمله فروشگاه-نمایشگاه جالبی تحت عنوان "کراوات". کراوات عنوان دستمال گردنی بوده که سربازان کرووات به گردن میبستهاند، البته با گرهای خاص. مسوول آنجا توضیح داد که قوم "خراوات" که قرنها پیش از ایران به اروپای مرکزی مهاجرت کرده بودند، همیشه این نشان را داشتهاند، منتهی بعد از قرن ۱۶، دستمال گردن و گره زدن مخصوص آن، فراگیر و تدریجا به "کراوات" امروزی تبدیل شد.
یک نماینده مجلس کروواسی هم دقیقا همین داستان را برایم شرح داد.
اگر چنین چیزی اندکی هم واقعیت داشته باشد، که قوم خراوات که بقیه آنها را تحت نام کرووات میشناسند، این رسم دستمال گردن بستن را از ایران با خودشان آوردهاند، پس لازم است به جماعت یک تلنگری بزنیم و این میراث فرهنگی چند هزار ساله که البته اندکی هم مدرن شده را پاس بدارند! هر چه باشد کراوات از عبا و عمامه کاملا آحتمالا ایرانیتر است! نیست؟
----
هنوز در خود کروواسی هم بر سر ریشههای ایرانی این قوم بحث است. آخر قومی به این خوشگلی و جیگر طلایی را با ما خاورمیانهها چه کار!
Labels: کراوات