چند روز پيش نوشته بودم که بچهها از نوجوانی کار کردن را تجربه میکنند. امروز با يکی از همکارانم در همين باره حرف می زدم. میگفت کار از دوران مدرسه هم سابقه کار میشود، هم مفت-خور بار نمیآيی. میگفت بچههايی که با پول خودشان هزينه دانشگاه و درس را میدهند، روز به روز بيشتر میشوند، ما تازگیها با افزايش هزينههاين زندگي، بعضیها زرنگ شدهاند و ديرتر از خانه پدر و مادرشان می زنند بيرون!
مثالی زد در باره دختر يکی از دوستان خانوادگیشان که پدر خانواده ميليونر است و مدير يکی از بانکهای بزرگ کانادا، اما دختر از ۱۴ سالگی هم کارهای داوطلبانه کرده، در دبيرستان، تابستانها در قهوهخانه بوده و در دوران دانشجويی هم گارسون بوده. الان هم فوق ليساسن مديرتش را دارد میگيرد و احتمالا در يکی از بانکها و موسسات مالی مشغول به کار خواهد شد، بدون استفاده از نفوذ پدرش.
البته مثال زياد است و استثنا هم فراوانتر، اما ماجرای اصلی اين است که در ايران، کار برای خيلیها عيب است. پول مفت البته آدم را بدعادت میکند، عين پول نفت که ملتی را خراب کرده. ما تا زمانی که وابسته به پول نفتی هستيم که دولت در اختيارمان می گذارد، و تا زمانی که فرهنگ کار در فکر و ذهنمان نهادينه نشده، کار را حتی اگر نفی نکنيم، ولی تنبلی را میپرستيم.
Labels: فرهنگ کار