یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Monday, July 07, 2008
چرا نادال؟
يک جوری از نادال خوشم می​آيد. انگار ضد محافظه​کاری است! فدرر بدون شک بهترين تنيس​باز تاريخ است. نظمش عين ساعت سوييسی است. قدرت بدني، نبوغ و ... هر چه خوبان همه دارند، در وجودش جمع شده.

ديروز هروقت عقب می​افتاد، با چند سرويس حسابي، بر می​گشت سرجای اولش.

خنده​دار است، اما ديشب در گيم آخر، آنقدر خدا خدا می​کردم که اين سق سياهم لحظه ای دور شود و يقه فدرر را بگيرد! البته خيلی ابلهانه است، ولی احساس است ديگر.

لحظه​ای که توپ فدرر از تور عبور نکرد، انگار من برده بودم!

من دوره دبيرستان تنيس بازی می کردم، البته فقط تابستان​ها، بعدها در دوران فوق ليسانس یک بار رفتم بازي، اما روز اول، سرويس اول، زدم و راکت را شکستم. انگار سال​ها زورم را نگه داشته بودم برای همان سرويس. راکت دانلوپ کذا و کذا گفت "ترق" و از دسته شکست. گمانم آخرين روزی بود که دست به راکت تنيس زدم. البته پسرخاله​هایم هر دو تنیس بازی می​کنند و یکی​شان هم در نیوجرسی مربی حرفه​ای است، اما من یکی اصلا استعدادش را نداشته​ام...

اما دیروز وقتی آن بازی روی تور فدرر و نادال را می​دیدم، بدنم ناخواسته واکنش نشان می​داد. وقتی فدرر به همان چند تا بک​هند نادال نرسید، می​توانستی حس کنی که چه کاری کرده. فدرر نتواند جواب بدهد؟

آخر بازی هم تعارف​ تيکه پاره کردن​های اين دو هم باحال بود، اما وقتی فدرر گفت که باز هم خواهد آمد، می​توانی مطمئن باشی که سال ديگر برای لوله کردن نادال می​آيد.

ديدن بيورن بورگ سوئدی که ۵ بار پياپی ويمبلدون را برده بود و فدرر هم می​خواست رکورد او را بزند، جذاب بود. همينطور ديدن جان مک​انروز که بورگ را در همين زمين شماره يک شکست داده بود.منتهی جان مک​انرو اين روزها گزارشگر تنيس است.

چند روز پيش هم وقتی از بوريس بکر و مک انرو در باره کسی پرسيدند که بخت اول فينال محسوب می​سود، هر دو با محافظه​کاری گفتند برنده پيشين، يعنی فدرر، اما اان دو گيم آخر بازی نادال همه محاسبات را به ريخت.

---

اگر نادال ست سوم را واگذار نمی​کرد، اين شکست، سخت​ترين باخت ممکن برای فدرر بود. سه هيچ! آن هم در ويمبلدون. لا​اقل الان می​شود گفت پيروزی نادال ميميلتری بوده. حالا کبک رافائل بعد از بردن دو گرند سلم فرانسه و ويمبلدون حسابي خروس می خواند!

Labels: