هر انتقادی که به نحوه انعکاس تلاش معاون دانشجويی دانشگاه زنجان برای سواستفاده جنسی از دانشجوی دختر وارد باشد، اما بازداشت و پرونده سازی برای کاشفين اين ماجرا و رسوا کنندگان مسوول مربوطه فقط از ساختار عدالتی کشوری برمیآيد که مدعی حقمداری است.
هر روز دهها بار سر عدالت بريده میشود تا نظام مصون از خطا به نظر بيايد. که چه؟
ماجرای وزير کشور، هر بدی که داسته باشد، بزرگترين حسناش اين است که نشان داد کسانی هم هستند که در دل همين سيستم، حاضر نيستند به هر قيمتی تن به تاييد يک متقلب بدهند. کردان، متقلب است. صدها نفر مثل او با همين آيين رشد کردهاند و بالا آمدهاند.
گه در دوران شاه، و چه در دوران اخير، رشد سريعتر با ارتباط و جعل ميسرتر بوده است. چيزی عوض نشده، چون ما عوض نشده ايم. فرهنگ جعل و تقلب و خدعه در بسياری از ما نهادينه شده. ترجيح میدهيم به جای مبارزه با خود، خودمان را به بقيه با تمامی مشکلاتمان تحميل کنيم.
انتخاب کردان چند نکته را مشخص کرد. اولا، مدير منصوب لاريجانی جاعل بوده، سند سازی و مدرک سازی برايش مشکلی نداشته و قبح کار هم ريخته بوده. بايد اسنادی که در مجلس ششم از سو استفادههای مالی در صدا و سيما ارائه شده بود را از نو بررسی کرد.
لاريجانی مسوول اعمال کردان بوده است.
در وزارت نفت، بايد تک تک دستورها و مکاتبات اداری و تماسهای ضبط شده کردان را از نو شنيد. کردان از رفقای موتلفهایهاست. آنها از انتصاب کردان در وزارت نفت ناراحت که نشده اند...چرا؟
کردان منتخب احمدینژاد است. او از مقامهای بالاتر برای گرفتن رای اعتماد وزرای اخير مايه گذاشت. مسووليت بالاتر هم رفت!
مجلس با وجود شنيدن ماجرای تقلب کردان، صبر نکرد تا صحت مدرک کردان بررسی شود. اين مجلس هم مسوول است.
قوه قضاييه میخواهد به معترضين به مدرک کردان و برملا کنندگان تقلبهای او گير بدهد...
من نمیفهمم! حفظ نظام، واجب اوجبات است يا دفاع از حق؟ وقتی دفاع از ناحق مايه حفظ است، خدا عدالت را بيامرزاد که سالهاست مرده...
Labels: از زنجان تا کردان