انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانههای مشابه، حرام است
Sunday, September 28, 2008
پل نیومن
سال ۱۳۵۳ بود.خیلی وقتی نبود که به آمریکا رفته بودیم. سینمای دانشگاه بوچکسیدی و ساندنس کید را نمایش می داد. برنامه سینما رفتن خانواده ما اینطوری بود که در لحظات حساس، باید چشمانم را میبستم و یا دستان سانسورگر پدر یا مادر چنین کاری میکردند.
آهنگ این فیلم را همان شب یاد گرفتم و همیشه زمزمهاش می کردم. آنجایی که پل نیومن دوست دخترش را سوار دوچرخهاش میکند، آنهم روی دسته دوچرخه...
شاید دهها فیلم با بازی او را دیده باشم، اما این یکی همیشه توی ذهنم میماند.