راستش خوشم آمد. خاتمی شرط گذاشت. اما برای که؟
این شرط را برای مردم ایران گذاشته یا برای رهبری و شورای نگهبان و تندروها؟
مطمئنا خاتمی نمیتواند از کوتاه آمدنهایش مقابل قدرت مافوق دفاع کند. نمیتواند از نادیده گرفتن بلایی که سر مطبوعات و دانشگاه آمد دفاع کند. خاتمی نمیتواند حتی از تنها گذاشتن کسانی که با او در یک جبهه بودند وتنهایشان گذاشت دفاع کند.
خاتمی کسی بود که سطح ریاست قوه مجریه را تا حد "تدارکاتچی" بودن بقیه پایین آورد. حالا میخواهد با عنایت به تجربه پیشین باز جلو بیاید؟
خاتمی عملا مانع اصلاح قانون اساسی شد، چون خیال میکرد عمل به همان قانون رافع مشکلات است. بله، اما کسانی که خاتمی را حمایت کردند و آسیب دیدند، مگر قانون را نقض کرده بودند؟ مگر خاتمی مسوول اجرای قانون نبود؟ چه کرد؟
خاتمی نسبت به بقیه جماعت حکومتی آدم شریفی است. تاکید میکنم نسبت به بقیه! دفاع از خاتمی شاید دفاع از نسبی بودن باشد. دفاع از بد مقابل بدتر. حس میکنم مدافعین زیادی احساساتیاش، تنها دلشان برای منافع خود تنگ شده.
من سخن مدافعین احساساتیاش را باور نمیکنم. واعظینی که خلوت خود را دارند، وعظشان بر من بیتاثیر است. شما را نمیدانم.
Labels: شرطهای آسد ممد