اردیبهشت ۷۹ یکی از دردناکترین اوقات عمر من و خیلی از همکارانم بوده است.
وقتی در اواخر عمر مجلس پنجم، اصلاح قانون مطبوعات نهایی شد، همان روزها هم علی لاریجانی فیلم کنفرانس برلین را از تلویزیون پخش کرد و پنجشنبهاش هم رهبر انقلاب مجوز بستن مطبوعات را به دادگستری داد.
مطبوعاتی که لانه "دشمن" بودند.
از میان این همه روزنامهنگار فعال، یک سال بعدش فقط سیامک پورزند هفتاد و چندساله "دشمن" از کار در آمد که بعد از بازجوییهای سنگین، مجبور شد صدها صفحه علیه دوستان و همکاران و حتی کسانی که نمیشناخت تکنویسی کند.
مگر مطبوعات آن زمان چه کرده بودند؟ تازه داشت ماجرای قتلها به نقطههای حساسش میرسید. بعد از ترور حجاریان، روزنامهها فعال شده بودند، مجلس ششم هم که به دوم خردادیها رسیده بود.
---
وقتی جایزه منتقد برتر را حسین شریعتمداری از دولت نهم میگیرد، استاندارد انتقاد باید دستتان بیاید. از این خط آن طرفتر بروید، براندازید.
خداوند چه چیزی را نمیبخشد؟ گناهان، بخصوص گناهان کبیره را. پس انتقاد از سبک و سیاق دولت فراتر از کاری که حسین شریعتمداری میکند، گناه است.
به هر صورت یاد مرحوم مارتین لوتر(با مارتین لوتر کینگ اشتباه نگیرید) بخیر که میخواست مانع فروش بهشت به مردم بشود.
خلاصه عزیزان، با انتقادهای خود، راه را برای رفتن به جهنم هموار نکنید. همچنان "صغیر" بمانید ...
Labels: گناهان کبیره