گاهی وقتها فکر میکنم بازگشت به زمین شناسی شاید بهتراز افتادن در فضای احساساتی وتلخ فعلی باشد.
میدانی، وقتی مسوولیتی داشتهای و خیال کنی به آن عمل کردهای، بیآنکه بپذیری خطایت چه بوده، تنها خودت را فریب دادهای و گروهی از فداییانت را.
یادم میآید سه سال پیش که اکبر گنجی روزه سیاسی گرفته بود و داشت جان میداد، عزیزی گفت دوران قهرمانبازی گذشته است. گفتم نه.
الان میبینم که مخالفان تکروی، فقط "همه برای یکی" را میبینند، نه "یکی برای همه".
---
الان فکر میکنم که بازگشت به زمینشناسی شاید گزینه بدی نباشد. لا اقل وقتی وارد کاری میشوی، با تو قراردادی میبندند حرفهای، نه حرفی. معادل زحمتت مزدت را میدهند...
نمیدانم شدنی است یا نه؟ اما دلم شدیدا تنگ شده برای بوی خوش سنگ آهک رسی. دلم تنگ شده برای بوی خاک.
---
حالم بد شده از قضاوتهای بویناک...
---
شاید وقتی دیگر...
Labels: وقت