شکر خدا ما همه سال يک سين در زندگی داريم. اين چند وقت سردرد و سرما خوردگی دمار از روزگار مبارک ما در آورده است.
---
نا هماهنگی جماعت فيلتری هم بسی جالب است. بعضیها هنوز در شهرستانها میتوانند وبلاگ را ببينند، بعضی نمیتوانند.
يکی از برادران متعهد می گفت لابد از کلمات "جنسی" استفاده کردهای! شايد! اما گمانم اشارهای که کرده بودم به خوشتيپ شدن بچههای اطرافيان کيهانیها، جدی گرفته شده...!
---
به هر حال با دماغی گرفته و قلبی نسبتا مطمئنه داريم جان ميکنيم که بسی لذتبخش است. برای ما نباشد، برای بعضیها هست!
---
جوابيه
مهاجرانی به ناطق نوری را خواندهايد؟ از دستش ندهيد! آن سالها شنيده بوديم که مهاجرانی را رهبر به خاتمی تحميل کرده بود، و مهاجرانی گاهی به جای گزارش به خاتمي، ، مستقيما به بيت گزارش میداد. شاهکار است، نه؟
---
ديشب خواب ديدم باز در جلسه هفتگی هيات مديره انجمن صنفی نشستهام و مزروعی دارد غر میزند...هر چه گشتم احمد بورقانی را نيافتم...يادش بخير.
Labels: دو سين