سريال خاندان تودور را ديدهايد؟
بيشتر درباره احوالات هنری هشتم است.
به نکتههای جالبی بر میخوری وقتی با شرايط ايران انطباقش میدهی....
---
امروز خندهام گرفته بود از خفت و ذلت فيلتر کنندگان. معمولا آدم زورگو، ترسو است. کسی که به زور میخواهد خاموشت کند، از تو و کلامت میترسد. اگر شجاع بود که فيلتر نمیشدی!
حکومتی که از يک وبلاگ و وبلاگهای مشابه به اين بیخاصيتی بترسد، حتما بايد به پايداریاش اطمينان کرد!
---
اين روزها که حرف انتخابات مطرح است، همه يادشان افتاده که ما مشکل اصلیمان ولايت فقيه است. يکی از دوستان می گفت اصلاحطلبان با ولايت فقيه مشکل ندارند، با اين ولی فقيه مشکل دارند.یعنی اگر در زمان آیتالله خمینی هر تعداد آدم بدون دلیل کشته میشد، ایرادی نداشت. ظلمی میشد،ظلم نبود. او نایب بر حق امام زمان بود و ...
خاتمی گفته است که اگر ولی فقیه مستبد شد، باید چنین شود و چنان. لطفا از ایشان بپرسید که دهه شصت و در زمان حیات آیتالله خمینی، همه چیز خیر بود و ظلمی قابل مشاهده نبود؟
گمانم خاتمی خوب میداند که مردم ما حافظه تاریخی خوبی ندارند.
---
داشتم انتقادهای حجاریان از خاتمی را می خواندم. در گفتگوی ژیلا بنی یعقوب با او.
انتقادهای کرباسچی هم خواندنی است.
اگر خاتمی عوض نشده باشد و همچنان همان فرد بدون اراده قدیم است، نمیدانم یارانش به خاطر چه سینه چاک میکنند. و اگر عوض شده، چگونه میتوان مطمئن شد؟
---
گمانم بیشترین لطف روزنامهنگاران به مردم، یادآوری کوتاهیهای سیاسیون باشد تا جماعت مجبور باشند خودشان را ثابت کنند. نباید به کسی که حاکم بر حق مردم میشود حاشیه امن زیادی داد.
روزنامهنگارانی که میدانند کوتاهیهای روسای جمهوری سه دوره بعد از جنگ چه بوده و فقط به احمدینژاد گیر میدهند لابد دلایلی دارند که باید پرسید و شنید.
Labels: لطف