یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Tuesday, December 16, 2008
حافظه تاريخی: صفر
سال ۱۳۷۴ بود. يک همخانه داشتيم که که عکاس بود. سفارش گرفته بود از طريق مرحوم کاوه گلستان که از ناطق نوری برای يک آژانس انگليسی عکاسی کند. آنقدر مطمئن بودند که ناطق بی​رقيب است که صدتا صدتا سفارش می​دادند.

تابستان ۷۵ بود که چند بار اسم ميرحسين موسوی مطرح شد، موتلفه تمام تلاشش را کرد که موسوی کنار بکشد. همه می​گفتند تنها کسی که می​تواند مقابل ناطق بايستد، موسوی است. اما موسوی کنار رفت. همه عزا گرفته بودند.

آن روزها در همشهری صحبت حسن روحانی هم بود. يادم می​آيد دبير سرويس سياسی همه​اش در باره هوش و در عين حال خطر روحانی حرف می زد.

تا اينکه يک شب شنيديم که بعضی از اهالی مجمع روحانيون با خاتمی جلسه گذاشته​اند. کمتر روزنامه​نگاری بود که خاتمی را دوست نداشته باشد. اما کسی بختی برای سيد محمد کتابدار قائل نبود.

---

امروز وقتی سخنان بعضی جوان​ترها را می خوانم که همه تخم مرغ​هايشان را در سبد خاتمی چيده​اند، ياد آن روزها می​افتم. حس می​کنم اگر سنشان به آن روزگار نمی​خورد، کسی هم نمی​خواهد برایشان تعریف کند که چه بر سر اصلاحات آمد.

سوالات از خاتمی را که می​خواندم، دیدم کسی از او سوالی نکرده که جوش بیاورد. سوال​ها گویی از صد تا فیلتر گذشته​اند.

اتفاق جالب​تر تقابل طرفداران عبدالله نوری با طرفداران خاتمی بوده است. به نظرم می​توان آنرا یک جور مقابله طرفداران مشروعیت پذیرش حکم حکومتی و منتقدین ولایت فقیه هم خواند. مسلما نوری دیگر زیر بار باور قدیمی خود نخواهد رفت.

---

برایم این سوال وجود دارد که انتظار دانشجویان از خاتمی چیست؟ فکر می​کنند او توان انجام کاری بیشتر از آنچه که در دور دوم انجام داد(بخوانید انجام نداد) را دارد؟ مگر مشکل او با شورای نگهبان و مجمع و بیت نبود؟ مگر عدم کنترل نیروهای نظامی و انتظامی نبود؟ مگر مشکلش با قوه قضاییه نبود؟ خاتمی چه کار جدید می​تواند بکند؟ آیا ظرفیت جدیدی پیدا کرده که همه ما از آن بی​خبر مانده​ایم؟


حس می​کنم آنچه تبلیغ​گران خاتمی دارند به جوان​ترهایی که در دوم خرداد دبستانی بودند غالب می​کنند، یک شخصیت ناجی است با توانایی​های بسیار بالا که هنوز با ظرفیت​هایش آشنا نیستیم. البته از آن بالاتر حس می​کنم که خاتمی واقعا می​تواند آنها را "يار دبستانی" خود بخواند.

---

يکی از نويسندگان روزآنلاين نوشته بود که خاتمی می​تواند به نوعی تعينن کننده رئيس جمهوری بعدی باشد تا اينکه خودش نامزد شود. اينکه او درست بعد از سخنان رهبری بيايد و بگويد بايد کانديدايی بيايد که مشکل کمتری با او داشته باشند نوعی اساره و شايد امتحان نيز هست.

---

من تعلق خاطری به هيچ مقام سياسی در ايران ندارم که بخواهم نگران او و رفقا و آينده اش باشم، اما نگران ضعف تاريخی دانشجويان از به چالش کشيدن کسانی هستم که دوستشان دارند. از اين نگرانم که خبرنگاران، در تله هواداری و سياسی​بازی بيافتند. از اين ناراحتم که به جای پرسش از نامزدها، در دام سخنان شيرين و اميدبخششان بيافتيم.

Labels: