امروز که
خواندم سید محمد خاتمی گفته است که قانون اساسی ایران «
وحی منزل» نیست و راههایی برای
تغییر آن وجود دارد، باورم شد که با فرض فراموشی ایرانیان این حرف را زده است.
البته این سخنان پس از ماجرای کمپین امضا برای رفراندوم تغییر بود، اما وی باز هم در مراحلی، مانع اصلاح قانون اساسی که مورد بحث در مجلس ششم هم بوده شده است.
خاتمی هم مانند بسیاری از جماعت جناح راست معتقد بوده که حفظ نظام ارجح بر تغییر قانون به نفع دومکراتیکتر شدن کشور است. به سوابق او که بازگردید، خواهید دید که خود او چه نقش مهمی در این بازی ایفا کرده است.
کمپین رفراندوم به هزار و یک دلیل طرحی از پیش باخته بود و میشد دید که بعضی از طراحان آن نگاهی فراتر از طرح این موضوع دارند. به شغلهای فعلی بعضی از ایشان در ایالات متحده نگاهی بیاندازید. البته این مساله شامل حال همه این گروه نمیشود.
اما اگر به سخنان خاتمی برگردیم، شاید دو نکته را بتوان فرض کرد. نخست تغییر دیدگاه خاتمی بعد از برخورد به سدهای مختلف، و دیگری بازی تبلیغاتی برای ساکت کردن منتقدان خارج از حاکمیت و جلب آرای اکثریت خاموش.
خاتمی در دور دوم ریاستش بر دولت، لوایح دوقلو را برای افزایش اختیاراتش به مجلس فرستاد که شورای نگهبان هر دو را رد کرد. با این وجود خاتمی در سال آخر حضورش در حاکمیت باز هم با ایجاد تغییر مخالف بود.
نمیتوان گفت که چه در سر خاتمی میگذرد، اما میتوان دید میخواهد برای ایفای نقش رهبر اصلاحات اندکی از مرزهای سابق عبور کند. اما آیا این عبور واقعی است یا مجازی؟
معمولا سیاستمداران ما یادشان میرود که سخنان قبلیشان در جاهایی ثبت شده است. فکر میکنید خاتمی دوست دارد نوشتههایش علیه نهضت آزادی در سالهای ۶۰ مجددا منتشر شود؟ مطمئنا نه.
به نظر من ادعای تحول خواهی بدون نفی و خطا خواندن تفکرات پیشین برای تغییر نگاه کسانی که میتوانند سخنان او را جستجو کنند (و البته میخواهند خودشان را به کوچه علی چپ نزنند) فایدهای نخواهد داشت.
این اشکال مدیران جمهوری اسلامی انگار تا روز ابد قرار نیست رفع شود. اگر اشتباه کردهاید، بگویید و نترسید. البته اگر معتقدید که میتوانید مشکلات را حل کنید.
---
به نظر من بررسی دقیق سخنان مدعیان اصلاحطلبی در گذشته و حال میتواند کمک بزرگی به نسل جدید بکند.
مدیرانی که مسوولیت خطاهای گذشته حوزههای مسوولیت خود را نپذیرند و فقط سخنانی جذاب به زبان برانند، همانی هستند که بودهاند، تنها در بسته بندی جدیدتر و متفاوتتر. مسوولیت اخلاقی مبلغین این مدیران سابق بسیار سنگینتر است.
Labels: فراموشی تاریخی