یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Sunday, December 14, 2008
سانسورچیان خاتمی
پریروز با دوست روزنامه‌نگاری که به خاطر دفاع از اصلاحات زندان هم رفته بود گپ می زدم. می‌گفت سایت "امروز" مصطفی‌تاج‌زاده اگر نقدی بر خاتمی دریافت کند، منتشر نخواهد کرد.

جریان اطلاع‌رسانی خطی به گونه ای عجیب، آزادی بیان کسانی را که جایگاه شایسته‌ای هم در رسانه‌ها داشته‌اند را در مواقعی که از خاتمی و نزدیکان او سوالی دارند، مخدوش می‌کند.

امروز، احمدی‌زیدآبادی در روزآنلاین مطلب جالبی نوشت در باب خطر نقد خاتمی.

در جبهه اصلاح طلبان و تحول خواهان اما چه؟ آيا آنان هم نفس قدرت را شيرين يافته‌اند كه به براي تصاحب آن، آدابي درويشي و قواعد گفتگو بين خود را فراموش كرده‌اند؟

عجيب است كه همه ما وقتي از كسي با هر لحني انتقاد مي‌كنيم، انتظار داريم طرف مقابل آن را فقط «نقد» بداند و در مقابل آن صبوري و تحمل به خرج دهد، اما وقتي ديگري با هر لحني از ما انتقاد كند، آن را «تخريب» مي‌ناميم و انتظار تحمل و صبوري را خلاف انصاف تصور مي‌كنيم. با اين حساب، انجام گفتگو امكانپذير است؟ مدنيت مفهومي پيدا مي‌كند؟ اصلا با اين شيوه سنگ روي سنگ بند مي‌شود؟"

و ادامه می‌دهد: "من واقعا در مانده‌ام كه چگونه از جناب آقاي خاتمي مي‌توان انتقاد كرد كه مثلا به داور جان و يا سايت محترم «پيك نت» كه هنوز نمي دانم با آن مواضع توطئه بينانه روي چه منطقي حامي پرحرارت آقاي خاتمي و در نتيجه هم سلك داور است، بر نخورد؟

آقاي خاتمي آيا معصوم و مصون از هر خطا و اشتباه است؟ اگر اين است خب بفرماييد تا ما حواسمان را جمع و جور كنيم، اما اگر اين نيست، نبايد به خطا و اشتباه او اشاره كرد؟ اگر نبايد اشاره كرد باز بفرماييد تا ما حساب كار دستمان آيد، اما اگر مي‌توان اشاره كرد؛‌با چه زباني و ادبياتي؟ ادبياتي كه شما مي‌پسنديد يا ادبياتي كه خود مناسب مي‌دانيم؟"

ما در روزگاری به سر می‌بریم که نقد خاتمی تخریب او خوانده می‌شود. مرز تخریب کجاست؟ 

به نظر من فراتر از اینها، اگر سید محمد خاتمی به عنوان کسی که داعیه دموکراسی‌خواهی و آزادی بیان دارد، مقابل سانسورچیان خواسته و ناخواسته‌اش نایستد، به امثال تاج‌زاده‌ها و رمضان‌زاده‌ها و الباقی نگوید که دریچه را اینقدر تنگ نکنند، دولتش هم مستاجل خواهد بود و مستاصل.

خاتمی اگر جلوی سانسور در زمانی که در قدرت نیست را نگیرد، فردا که باز هم به قدرتی رسید در حدی که خودش هم پیش از پیش گفته بود (تدارکاتچی)، تنها زورش به بستن دهان منتقدین از طریق یارانش در مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب و یحتمل مجمع روحانیون خواهد رسید.

آخر مسوولان سابق حراست  ارشاد و چاپ و نشر در دوران وزارت خاتمی می‌توانند طالب آزادی باشند؟ شک دارم.

همیشه برای دوستانم مثال می‌زنم گفتگویم را با مدیر کل آن زمان ریاست جمهوری که مسوول انتشار بولتن خبری هم بود...رمضان‌زاده آدم بسیار نازنینی بود، اما درک می‌کرد که خاتمی یا احتمالا برادرش نمی‌توانستند نقد و کاریکاتور او را تحمل کنند...

---

به خدا چقدر بد است که خاتمی خود را بدست سانسورچیان دور و اطرافش از نقد سالم محروم کرده. 

آیا واقعا سید محمد خاتمی خواستار ادامه این روند است؟

---

توضیح اضافه: اگر کیهان این مطلب را منتشر کند، نام پدران واقعی ... و ... و ... را افشا خواهم کرد! چه جوریش بماند برای بعد!

Labels: