نیلوفر خاتون!
جانم به قربانت! ۱۱ سال گذشت، ۴سالش به دوری.
۶ سال اول زندگیمان هم راحت نبود. بیکاری و احضار و مکافات.
میدانم که هوای یخ کانادا را به تو قول نداده بودم، اما ممنونم که با حضورت، دلگرمم کردی.
امیدوارم سالهای سال بعد، شاید ۱۱۰ سال دیگر، همین تصویر را در وبلاگ سه بعدیام بگذارم به یاد گل کلمی که به جای رز و گلایل روی ماشین عروسی گذاشته بودیم، بخندیم.
به یاد کسانی که دیگر این روزها نیستند و در آن شب بارانی، بودند و شادمان کردند.
به یاد کیومرث صابری که روز بعد یادش آمد که عروسی من شب قبلش بوده. خدایش بیامرزاد.
به یاد داور نبوی که متن اولیه کارت را نوشت.
به یاد آن خطاطی که بهروز رشیدی متن کارت را به او سفارش داد تا بنویسد.
به یاد همان موضوع کارت عروسی که اولش جا نمی افتاد، بعد مجبور شدم چند برابرش را چاپ کنم چون مهمانها برای یادبود می خواستند.
به یاد ۱۰ کیلویی که که تا شب عروسی کم کردم، چون پدرم شرط کرده بود که اگر به ۸۷ کیلو نرسم، از شیراز تکان نخواهد خورد.
به یاد قری که بعد از عروسی با دوستان جوانتر دادیم. یادش بخیر، ۲۰ کیلویی لاغرتر بودمها! به جای دوره کرتاسه، اسم آن روزها را گذاشته بودم "قرتاسه". چند ساعت رقصیدیم؟ ۳ ساعت؟ ۴ ساعت؟ البته با ترس و لرز نسبی!
عزیزم. سالگرد عروسیمان مبارک!
امضا: میرزا نیکآهنگ نقاشباشی (مهندس جئولوجی)
Labels: سالگرد عروسی