چند هفته پیش هر کسی سکوت میکرد حتما جزو خائنین و مرتدین عالم وبلاگی ردهبندی میشد.
بخش
اخبار گوگل را که نگاهی بیاندازی، میبینی روز به روز خبرها کمتر شده.
دولت کانادا ظاهرا تا زمان دریافت درخواستی رسمی از خانواده درخشان کار خاصی نخواهد کرد. همچنین در آخر سال کاری، همه چیز تق و لق است.
خانواده درخشان هم ظاهرا تصمیم دارد بر اساس خواست پدر خانواده که حتما تجربه و روابط بیشتری دارد، ماجرای غیبت تقریبا دو ماهه درخشان را مسکوت بگذارد.
---
با چند نفر از همکاران روزنامهنگار شاغل در تهران در همین باره بحث میکردم. چند دیدگاه وجود داشت.
یکی معتقد بود که درخشان از سوی کسانی است که مطالب انتقادی قدیمی او را در آرشیوشان دارند دارد سین جیم میشود، اما میخواهند وقت کافی به او بدهند.
دیگری می گفت که نظر زیدآبادی درستتر است و دارند برای پروندهسازیهای جدید او را تخلیه اطلاعاتی میکنند و همزمان میخواهند مطمئن شوند به اندازه کافی قابل خودی شدن است یا نه؟
همکاری دیگر هم شدیدا با نظر زید مخالف بود، اما میگفت حتما دارند او را اذیت میکنند.
---
همکاری خارج از کشور میگفت که از طریقی شنیده که دادستانی بر ماجرا حاکم است. حالا دادستانی کدام گروه را برای بازجویی او مامور کرده، معلوم نیست.
هر چه باشد، سکوت رسانههای اصولگرا تا این لحظه شدیدا مشکوک میزند و بنظر میآید هماهنگی عجیبی میان دستگیر کنندگان و مدیران این روزنامهها وجود دارد.
رفیقی میگفت باید رد شایانفر را گرفت تا بفهمیم حسین کجاست. این هم حرفی است!
---
یک همکار کانادایی میپرسید چرا روزنامههای ایرانی اصلا اسمی از درخشان نمیآورند که بشود آنها را به عنوان مرجع و منبع معرفی کرد؟
خودتان جوابی بدهید! من زبانم مو در آورد!
Labels: Hoder