من با همکارانم در راديو فردا و بی بیسی در باره علل سکوتشان که مورد اعتراض دوستان حسين است حرف زدهام.
علاوه بر عدم اعتمادشان به حسين و دوستانش، تا زمانی که اعضای خانواده حسين رسما با آنها گفتگو نکنند، و يا وکيل او حرفی نزند، بر اساس محدوديتهای اساسنامهای سکوت خواهند کرد.
در مورد عدم اعتماد اصلا قضاوت نمیکنم. اما مساله من اين است که از يک سو، حس میکنم اعضای خانواده درخشان مايل به انتشار خبر هستند، اما با رسانهها هم گفتگو نمیکنند. انتشار اخبار غير مستقيم در حال حاضر کمکی به اين خلا خبری نمیکند.
گرچه وضعيت خانواده درخشان را درک میکنم، اما به نظر من بهترين راه، خروج از اين وضعيت است. انتقال اخبار به طور غير مستقيم، تا اين لحظه کمکی نکرده است. از شنيدهها بر میآيد که دو هفته است تماس تلفنیشان با حسين قطع شده. اينکه من و شما با خانواده درخشان تماس تلفنی و ايميلی و چتی داريم اما امکان انتشارش از ما سلب شده باشد، فقط تعداد علامتهای سوال را افزايش میدهد.
به نظر میرسد تلاش برای حل مشکل از طریق روابط پشت پرده هم تا این لحظه کمکی به حل معما نکرده است.
برهان خلفالبته اين رسانههای باهوش میتوانند از طرق ديگر جويای واقعيت شوند! چرا سعی نمیکنند به شماره تلفن خانه او زنگ بزنند و خواستار گفتگو با حسين شود؟ صدا را هم میشود ضبط کرد. چرا به او ايميل نمیزنند و علت نبودنش را سوال نمیکنند؟ خب اگر جواب نداد حتما دليلی بايد باشد. چرا کامنت نمیگذارند و نمیپرسند چرا مدتی است کامنتها را منتشر نکرده؟ چرا نمیپرسند علت به روز نشدن وبلاگش چيست؟
امروز صبح یکی از تهیه کنندگان کانادایی علل شک و تردید خیلیها در باره ماجرا را جویا میشد. یکی دیگر از کاناداییها میگفت روش من بمیرم، تو بمیری غیر مستقیم در دراز مدت بی فایده است، میتواند به مقامهای ایرانی فشار بیاورد، اما خانواده درخشان باید خودشان بیایند وسط و حرف بزنند.
به هر صورت، چه دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم، محدودیت بعضی از رسانهها که قبلا هم ممکن است خلاف روال فعلی رفتار کرده باشند، قابل درک است، اما چندان قابل قبول نیست.
Labels: Hoder