دیروز با چند نفر از رفقای ساکن تهران گپ می زدم. بحث بر سر تعیین کاندیدا از سوی اصلاحطلبان حکومتی و نحوه حمایت از ایشان بود. یکی از برو بچههای اعتماد ملی میگفت که کرباسچی احتمالا به طرف کروبی متمایل خواهد شد که البته چیز غریبی نیست.
سوالی که من داشتم و البته هنوز هم دارم، رابطه جبری رئیس جمهوری با ولی فقیه است.
اگر دقت کرده باشید، هرگاه رئیس جمهوری از مسیر دلخواه ولی فقیه خارج شده باشد، موانع یکی یکی در مسیر کارش رشد کردهاند.
اگر رئیس قوه مجریه زرنگی کند و ولی فقیه در مقابل عمل انجام شده بگذارد، ولی فقیه مجبور خواهد بود برای حفظ موقعیت و اعتبار و راضی کردن بخشی از طرفداران تندرو خود، از او کاملا حمایت کند.
برای ولی فقیه هم تنها نظر بخشی از جمعیت مهم است.
حالا سوال من این است که چه کسی میتواند کاندیدا شود و از پس این رابطه جبری برآید و بتواند از موانع هم عبور کند و در عین حال منافع همه را تامین نماید؟
- سید محمد خاتمی؟ خاتمی که سابقهاش در کوتاه آمدن مقابل آیتالله خامنهای از روز هم روشنتر است. ضعف بزرگ خاتمی در امتیازگیری از قدرت مافوق نیازی به تشریح ندارد. در زمان خاتمی سرکوب طرفدارن اصلاهات حکومتی به اوج رسید و او توان مقابله نداشت. سدهای شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت مقابل او روز به روز بیشتر میشد و او به ناگهان ساکت میشد.
- شیخ مهدی کروبی؟ کروبی گرچه جرات بیشتری دارد و اهل مذاکره با رقیب است، اما با تحمیل حکم حکومتی رهبری به مجلس در مرداد ۷۹، مانع اصلاح خرابکاری مجلس پنجم در حوزه مطبوعات شد. با این همه برای راحت شدن زندانیان گاه با قاضی کشیک زندان هم مداکره کرده تا زندانی لا اقل بتواند به عروسی دخترش هم برود. اما آیا کروبی که بیشتر اهل شلوغکاری است در مسیر ولی فقیه گام خواهد برداشت یا منافع مردم برایش مهم خواهد بود؟
-میر حسین موسوی؟ موسوی که عملا بعد از سال ۶۸ محو شده است، این محو شدگی هم ناشی از رابطه منفی موسوی و رهبری است. میر حسین در دوران نخستوزیری عملا امکان دخالت آیتالله خامنهای در بسیاری از امور را نمیداد. تغییر ساختار قانون اساسی هم به صورتی بود که نخست وزیر حذف شود و دست هاشمی رفسنجانی باز بماند. فارغ از این بحث، میر حسین موسوی را با یک دور تند هم نمیشود به روز کرد.
- تغییر چهره رئیس قوه مجریه همیشه با تغییر چهره سیاسی ایران در میادین بینالمللی همراه است، اما این تغییر تا چه حد تاثیرات داخلی دارد؟
- آیا نامزدهای غیر محافظهکار، صاحب برنامه هم هستند یا فقط به صرف اینکه چهرههای مطرحی نسبت به بقیه محسوب می شوند باید طرفشان رفت؟
- نظام در گذر زمان، خود را در چنبره خودش گرفتارتر کرده. وجود مفهومی به نام ولایت فقیه نیز یکی از عوامل موثر در این تناقض بزرگ است. آیا اعتقاد و التزام به این اصل، میتواند راه حل نهایی برای نامزد اصلاحطلبان باشد، عدم اعتقاد و التزام چه؟ اصلا میتوان برای این مشکل پاسخی یافت؟
- عبدالله نوری؟ چه کسی او را تایید صلاحیت خواهد کرد؟ او که عملا با اشاره رهبری به زندان افتاد و برادرش هم به نحوی عجیب از دست داد، نمیتواند با ولی فقیه کنار بیاید. با آنکه بسیاری از سران سپاه دوستش دارند، اما فرماندهان اصلی مرده نوری را بیشتر از زندهاش میپسندند.
...
---
به نظر من تاکتیک اصلاحطلبان در سالهای گذشته جواب نداده، چون می خواهند مطابق قاعده بازی تعیین شده حاکم بازی را ببرند. شما نمیتوانید در یک بازی نابرابر انتظار برد داشته باشید. هر تعداد گل هم که بزنید، داور آفساید خواهد گرفت. حالا آیا با شرکت چند باره در این بازی که چندان مفید نیست و فایدهای در بر نخواهد داشت، آیا میتوان امیدوار به بهتر بودن شرایط بود؟
یکی از رفقا میگفت باید منتظر یک"گاندی" بود. اگر ما در ایران گاندی داشتیم، الان به اتهام تلاش برای براندازی نرم، صد کفن پوسانده بود!
...
Labels: قفل سیاسی