یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Wednesday, February 11, 2009
روزنامه‌نگاری تبلیغاتی-۲
مطلب قبلی یک سو تفاهم برای کسانی ایجاد کرد که به مساله گرفتن "پول"توجه نکرده‌اند.

یک روزنامه که آگهی یک خودرو را منتشر می‌کند، نمی‌تواند نویسنده بخش خودروی خود را مجبور کند یک تحلیل فنی به نفع آن خودرو بنویسد.

یک روزنامه که بابت آگهی یک صفحه‌ای فیلمی، چند ده هزار دلار می‌گیرد، نمی‌تواند منتقد خود را مجبور به تعریف از فیلم، یا سکوت در برابر ضعف‌های آن کند.

هر قسمت کاملا مستقل است.

در طول انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، روزنامه‌ها از نامزدها حمایت می‌کردند. این یک سنت است. رای مخفیانه تحریریه. اما در همان شماره حمایت، می‌توانید چند مطلب که به مذاق کاندیدا خوش نمی‌آید را ببینید.

نکته دیگر اینکه وابستگی با داشتن نگاه شخصی فرق می‌کند. 

"Independence of spirit and mind, rather than neutrality"

"...intellectual fairness and ability to inform--not their devotion to a certain group or outcome"

در ضمن، نقد با طرفداری فرق می‌کند.

اتفاقا بسیاری از غربی‌ها این نکته را خوب می‌شناسند.

سوالی فراتر:

وقتی شما از ستاد هاشمی رفسنجانی پول می‌گیرید، و در روزنامه‌تان مطابق منافع او می‌نویسید، آیا می‌توان شما را یک عضو صنف اطلاع‌رسانی دانست؟

اگر شما از ستاد خاتمی پول بگیرید و همان چیزی را که در ستاد به شما می‌گویند را در مطالبتان طوری درج کنید که خواننده تحت تاثیر قرار گیرد، آیا اسم کار شما اطلاع رسانی مستقل است؟

بحث را باز کنیم.

من نوعی در دوران ۸ سال هاشمی، امکان نقد او را نداشتم، چون مدیر مسوولم مانع بود. ۸ سال خاتمی هم خودم طرفدارش بودم و چیزی نمی‌نوشتم که بدش بیاید. در دوران انتخابات قبلی عضو اتاق فکر هاشمی شدم. ماهی دو میلیون تومان هم حقوق گرفتم. سعی کردم او را در مقابل رقیب بالا ببرم. اگر شما بفهمید که من از هاشمی پول گرفته‌ام، به حرف‌های من به عنوان روزنامه‌نگار اطمینان می‌کنید؟

فرض کنید من عضو حزب مشارکت هستم. شروع می‌کنم در روزنامه حمله به رقیب، و در عین حال پوشاندن ضعف کاندیدای خودم. به شما هم نمی‌گویم بابت مطلب قبلی‌ام مدیر کل فلان وزارت خانه شده‌ام. اگر شما بعدا بفهمید من مقام خودم را و در حقیقت موقعیت شغلی‌ام را مدیون حمله به رقیب و دادن تصویر غلط از الباقی مسائل هستم، آیا مثل قبل به من اعتماد خواهید کرد؟

Labels: