دوست خوبی بنام بهرنگ که تاج سر است. کلی در باب غرغرهای من معترض بود که من وضع او و خیلیها را درک نمیکنم که گیر میدهم به روزنامهنگارانی که خادم کاندیداها میشوند.
بیجا ندیدم واضحتر بنویسم.
درک این مساله سخت نیست که روزنامهنگاران در سالهای اخیر، مرغ عزا و عروسی جماعت بودهاند.
اما آیا روزنامهنگار باید مهره و پیاده سیاسیون باشد یا فارغ از مصلحتسنجیهای رایج واقعیتها را گزارش کند و جماعت را به پاسخگویی وادارد؟
-----
اینکه بنا به وضعیت خاص کشور، احساس مسوولیت کنی و به ستاد فلان کاندیدا بروی، اسمش روزنامهنگاری نیست، پارتیزان بازی است. اگر میخواهی کار خبری کنی، به ستاد نرو، و اگر میخواهی به ستاد بروی، از روزنامهات فاصله بگیر.
اگر یادداشتنویسی، منتقدی یا تحلیلگری، اصلا لزومی ندارد بیطرف باشی، اما بیطرفی به منزله حمایت نیست! حمایت و دریافت پول یا گرفتن تضمین است که دارم بحثش را میکنم بهرنگ جان.
کسی که مزدور نیست که ناراحتی ندارد. روزنامهنگاری که مزدور کاندیدا است، فردا که طرف به قدرت رسید، مامور او میشود برای توجیه خرابکاریها، چون همیشه بدهکار است.
منتقدی که به جای نقد، تعریف بنویسد و التماس کند که جان من، برای نجات کشور، برای گل روی نامزد، برای ...بیا و رای بده، منتقد نیست، خواهرزاده گوبلز است.
بحث من بر سر منتقدی است که پول نقد را جا نشین نقد قدرت کرده.
---
من کاملا احساس تو را درک میکنم بهرنگ عزیز، اما، شغل نسبتا شریف ما آنقدر در سی سال گذشته مخدوش شده که وقتی کسی نخواهد وارد بازی شود، او را ترسو و خائن و دشمن میخوانند.
بله، ما اشتباه کردیم، اما نمیدانستیم داریم اشتباه میکنیم. وقتی میدانی که چنین کاری اشتباه است و مرتکبش میشوی، آنوقت مسوولیتت بیشتر میشود.
دوستان همکاری که از این حرفها ناراحتند، طبیعتا میدانند که نقد و ایراد گرفتن به هر کسی آزاد است. روزنامهنگار و منتقد همیشه بی طرف نیست. حتی دیگر در اصول روزنامهنگاری تاکید کردهاند که یادداشت نویسان و منتقدین همیشه بی طرف نیستند، اما آیا انتقاد به معنای تملقگویی است و طرف یکی را گرفتن؟
---
بهرنگ عزیز، من طرف هیچ کس را نمیگیرم. عضو هیچ گروه حتی تحریمیها هم نمیشوم، از اینکه در اقلیت باشم بیشتر لذت میبرم تا اینکه اسیر موج احساسی جماعتی بشوم که فردای انتخابات تمام قولهایشان را فراموش میکنند و مسوولیتی نسبت به جامعه ندارند.
بهرنگ، کار من و تو وادار کردن سیاستمداران و مدیران به پاسخگویی است. کسی که از ابتدا میگوید پاسخگو نیست، مخاطب من و تو نیست، اما آنکه حرف از شفافیت میزند و پاسخگویی، پس لابد از من و تو انتظار دارد به جای هواداری و مداحی، با گیرهای سه پیچ خود کمکش کنیم.
Labels: بهرنگ