بحث جالبی داشتم با یکی از همکاران که قویا اعتقاد دارد روزنامهنگار میتواند درحالی که عضو تحریریه روزنامه یا رسانه است، عضو ستاد تبلیغاتی کاندیدا هم بشود و رابطه مالی هم با آن ستاد داشته باشد.
مساله خیلی ساده است. وقتی شما مزد بگیرید، مزدور طرف هستید. مزدوری شما وقتی طرف به قدرت رسید، مانع بزرگی برای نقد واقعی او خواهد شد.
هر مسالهای که منتهی به تلاقی منافع شود. نتیجهاش دور شدن از گزارشگری واقعیتهاست.
وظیفه خبرنگار مشخص است. ما در ایران متاسفانه یادمان میرود چه کارهایم. من ممکن است اندکی ایدهآلیست به نظر بیایم، اما قوانین و اصول را برای دلایلی وضع کردهاند که معمولا فراتر از منافع کوتاه مدت ماست.
چهار سال پیش، به دوستانم گیر دادم که چرا وارد بازی "اتاق فکر هاشمی" شدهاند در حالی که برای رسانهها هم کار میکردند.
میفهمم که همه نیاز مالی دارند و کاندیداها هم رقمهای شیرین تقدیم میکنند، اما آیا مخاطبان، روزنامهنگار مزدور میخواهند یا مستقل.
یکی از دوستانم تا مدتها به خاطر حرفهای تلخم مرا نبخشید. میلیونها تومان هم ضرر کرد.
اینکه بگوییم همه ما استقلال مطلق داریم، یک جوک است. همه ما گرایشهای فکری خودمان را داریم، اما اینکه تبلیغاتچی جناحها بشویم و بر اساس میزان مزدی که دریافت میکنیم، تبلیغمان را بچربانیم، اما استقلال محتوایی از کسانی که حامی مالی هستند به منطق نزدیکتر است.
---
دیروز با یکی از مدیران رسانهای که دو سال رئیسم بوده گپ میزدم. میگفت لابیگری اشکالی ندارد، اما اینکه مزدوری کنی بد است. باید این بحث را بازتر کرد.
میدانم خیلی از رفقایم اصلا منتظر چنین فرصتهایی برای کسب درآمد بیشتر هستند. اما آیا این بهترین انتخاب است؟
Labels: مزدوری