در دوران انتخابات اخیر آمریکا، بارها بحث وابستگی آمریکا به سوخت وارداتی مطرح شد.
بارها گفته شد که آمریکا به عنوان یک منبع گاز طبیعی چرا باید این همه اسیر فنآوری بنزینی باشد؟
---
یادم آمد به اولین بار که بحث جایگزینی سوخت در ایران مطرح شده بود. سالها قبل از انقلاب.
تاکسیهای دو شهر بزرگ ایران را گازسوز کردند. شیراز و مشهد.
گاز کپسول نبود، گاز طبیعی فشرده بود. تا سال ۱۳۸۲ هنوز تعدادی داشتند کار میکردند.
کسی این تاکسیها را اخیرا دیده است؟
سال ۱۳۸۱ گزارشی از آن خودروها را خواندم.
---
ایران یکی از بزرگترین منابع گاز طبیعی دنیا را دارد. یک مخزن مشترک با قطر داریم.
بسیاری از کشورهای جهان دارند به دنبال جایگزین بنزین میگردند.
بعضی از کشورها نیز از فنآوری سوزاندن گاز طبیعی برای رانش اتوبوسها استفاده میکنند. یعنی از گازوئیل خبری نیست!
---
خودروهای گازسوز معجزه نمیکنند، و حتی آنها که توامان گاز طبیعی و بنزین میسوزانند معجزه نمیکنند، هنوز هم ایدهآل نیستند، اما رفتن به سوی این گزینه وابستگی ایران را به بنزین کم میکند.
سال ۱۳۸۰ گزارشی میخواندم که وضع ایران از سال ۱۳۸۵ فاجعهبار خواهد بود.
سال پیش در آمریکا این مساله بارها مطرح شد که محروم کردن ایران از بنزین وارداتی میتواند ضربه بزرگی به اقتصادش وارد کند. به عبارتی سوخت خودرو هم مسالهای امنیتی می شد.
همیشه برایم این سوال مطرح بود که مگر من تنها کسی بودم که این گزارشها را میخواند؟ نه! ظاهرا از طریق زنگنه وزیر نفت، خاتمی هم این گزارشها را خوانده بود.
اما جماعت سازمان گسترش و خودروسازان بزرگ چقدر به تغییر تکنولولژی علاقه نشان میدادند؟
هیچ.
خودروهای ایرانی آن سالها تا رسیدن به استانداردهای محیط زیستی فاصله زیادی داشتند.
مانده بودم وظیفه دولت در این قبال چیست؟
خودرویی مثل پیکان که نمونههای اولیهاش ۸ تا ۹ لیتر در صد کیلومتر بنزین مصرف میکرد، در سال ۱۳۸۱ چیزی در حدود ۱۵ لیتر میسوزاند. چه پیشرفتی! خودرویی با مشخصات فنی بدتر، وزنی کمتر، امنیت بدنه کمتر و آلودهکنندگی بیشتر.
مسوولیت دولت در قبال تولید این خودرو چه بود؟ آیا ایران خودرو سازمانی کاملا غیر دولتی و مستقل از دولت بود؟
سال ۱۳۸۰ مدیر عامل ایران خودرو در تلویزیون از فروش میلیاردی این شرکت سخن گفت.
وزارت نفت برآورد کرده بود که اگر پول کارکنان این کارخانه را بدهد،نفع عدم تولید خودروهای این کارخانه معظم بسیار بیشتر بود.
نمیدانم این گزارش را به رئیس جمهوری داده بودند؟
آن سالها بحث ورود خودروهای خارجی به ایران بود. خودروسازان شدیدا مخالف بودند.
بعضی از آن خودروها، دوگانه سوز بودند، نمونههای مختلف را در نمایشگاه بهینه سازی سوار شدم. مساله جالب مقاومت شدید سازمان گسترشیها بود.
---
باید تحقیق شود که وزارت کشور دولت خاتمی در دورهای خاص در برابر جاگزینی موتورهای گازسوز به جای موتورهای دیزلی مقاومت میکرد. این سوال را باید در درجه اول از خرم که بعدا وزیر راه شد پرسید.
---
ایران هنوز امکان گازسوز کردن همه خودروها را ندارد، اما چرا نمیتوان بخش بزرگی از وسایط نقله را دوگانه سوز کرد؟
چقدر باید سرمایهگذاری کرد؟
بررسی کنید ایران سالانه چقدر بنزین وارد میکند؟ آیا این یک مساله امنیتی نیست؟ آیا وابستگی ما به چیزی که میتواند مهارش دست خودمان باشد عاقلانه است؟
---
مسوولیت دولتهای پیشین و دولت فعلی در برابر این ضعف چیست؟
---
بیایید و بررسی کنید ارتباط میان مصرف زیاد بنزین و آلودگی هوا چیست؟ البته گاز طبیعی هم آلودگی محدود خود را دارد، اما نسبتش به آلودگی ناشی از بنزین و گازوئیل چقدر است؟
فکر میکنید خودروسازان ایرانی این را نمیدانند؟
فکر میکنید مسوولان سازمان حفاظت محیط زیست این را نمیدانند؟
فکر می کنید روسای جمهوری ایران این را نمیدانند؟
---
بحث من این است که دهها میلیارد دلار در طول دهه هشتاد حرام واردات بنزین شده است.
پاسخگو کیست؟
Labels: سوخت، محیط زیست