امروز این
مطلب را خواندم و دردم گرفت.
ما ایرانیها که از هزاران سال قبل میدانستیم چگونه میتوان سفرههای آب زیرزمینی را مدیریت کرد و قنات را پایه گذاشتیم، در سد سدسازان و سدبازان گرفتار آمدیم.
اجداد کویرنشین ما شعور بالایی داشتند و قدر آب را خوب میدانستند.
---
الان بسیاری از سدهای بزرگ، آب کافی ندارند.
جالب آن است که بر اساس محاسبات، در سالهای اخیر با کسری از هزینههای ساخت این سدهای سودآور(برای نزدیکان وزارت نیرو در دولتهای مختلف)، میشد حجم زیادی آب در حاشیه بیابانها ذخیره کنیم. در اعماق کم زمین که فضای خالی وجود دارد. همان چیزی که تخلخل مینامیمش.
جذابترش این است که فرایند جمعآوری آب در مخروطهای افکنه حاشیه کوهها و در مسیلها، همراه با فعالیتهای دیگر میتواند مانع گسترش بیابان هم بشود.
---
سدسازی چندان با توسعه پایدار نمیخواند. نمیشود منکر این بود که در بعضی جاها سد بهترین جمعآوری کننده آب است، اما در مناطقی که میزان تبخیر بالاست و جاهایی که فضای مناسبی برای ساخت سد نیست، میتوان راههای دیگری را هم آزمود. اگر یک گروه بیطرف سختگیر، کلیه سدهای ایران را از نوع مورد بررسی قرار دهند، احتمالا درخواهند یافت بخش بزرگی از سدها بیخودی ساخته شدهاند.
مطمئنا روزی روزگاری مدعیان میهن پرستی درخواهند یافت که تاکید بیش از حد روی سدسازی به عنوان بهترین راه حل، غلط بوده است.
Labels: سدسازی و سدبازی