وابستگی روزنامهنگاری به قدرت و عدم نظارتش بر قدرتمندان از چه زمانی شروع شده؟ شاید از همان اول! مگر روزنامههای نخستین دولتی نبودهاند؟
اینکه بعضی از دوستان ابر و باد و مه خورشید و فلک را به هم میبافند تا روزنامهنگار را از نظارت بر قدرت پیشین و آینده معاف دارند، نمیتواند بدون ریشه باشد.
البته بعدش هم میگویند اینجا ایران است و نمی شود اینچنین نبود. یعنی روزنامهنگار که تحت هیچ شرایطی نمیتواند مبلغ کسی باشد و عضو ستاد کسی، در ایران بزدل و ترسو و بی اعتبار خوانده خواهد شد اگر دعوت ستادی را رد کند.
اینجاست که میگویم اگر زمانی از سر نادانی این خطا را مرتکب شده باشیم، جهل ما از اصول عاملش بوده، اما اگر روزنامهنگار در روزگار انفجار اطلاعات و اینترنت که منابع هم در دسترس هستند مرتکب این خطا شود مسوولیتش چیست؟
اینکه بپذیریم کاری که میکنیم غلط است و باز هم انجامش بدهیم با این توجیه که چاره دیگری نداریم چندان با عقل جور در نمیآید.
---------------------
حاکم شدن سیاسیون و دولتیها بر روزنامهها، بخصوص بعد از انقلاب شاید یکی از عوامل وابستگی و توجیه پذیری وابستگی روزنامهنگاران به قدرت باشد. حالا قدرت حاکم باشد یا بخشی که در آینده به قدرت تبدیل خواهد شد.
وقتی برای این طرفیها ماجرا را میگویی، شاخ در میآورند.
ارگان حزبی، روزنامه نیست. ارگان یک ستاد، یک وزارتخانه، یک جبهه سیاسی، روزنامه نیست.
Labels: انتخابات، فریب مخاطب