هنوز وقتی چهره امیدرضا را میبینم، که امروز مجبور بودم چند بار ببینم (در زمان انتشار اخبار آیفکس)، حالم گرفته شد.
چند روز پیش عکس اعلان مجلس بزرگداشتش را برای همکارانم فرستادم. باید قیافههایشان را میدیدی.
---
امیدرضا رفت. هر روز یادش میکنیم. اما مردهپرست نباشیم. زندهها را دریابیم.
حسین درخشان، محبوبترین آدم دنیا نیست. قبول، اما مگر چه کاری کرده که مستحق حبس باشد؟
نگویید که کارهایی که کرده قابل انتقاد است و ایرادگیری. به من میگویید؟
---
من دیگر به پتیشنها ایمان ندارم. نمی دانم چه کارکردی دارند؟ اما میدانم که نباید خاموش بنشینیم. هر کدام از ما خوانندگان و دوستان خودمان را داریم. باید نام حسین را سر زبانها نگاه داریم. نباید به آدمی فراموش شده در روزگار انتخابات تبدیل شود.
اگر با او خصومتی هم دارید، بگذارید برای روزهایی که آزادانه خواهد نوشت.
من هنوز نفهمیدهام چرا از دولت کانادا رسما نخواستهاند وارد کار بازی حقوقی شود. میدانم این بازیها طولانی هستند، اما شاید بهتر باشد از این طرف هم فشار آورد.
Labels: امیدرضا