یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Thursday, March 19, 2009
عذرخواهی پیش از تحویل سال نو
به عنوان یک تبعیدی عصبانی که به خاطر امنیت زیاد دوران خاتمی مجبور به ترک ایران شدم، و اینکه سید هم هستم و سیدها هر چهارشنبه می‌زند به سرشان و من همه روزهای هفته‌ام چهارشنبه است، و ... گاهی وقت‌ها داغ می‌کنم و با نارسیسیسم ویژه‌ای گند می‌زنم به اعصاب کسانی که دوستشان هم دارم.

به همین دلیل، الان در آرامش کامل، ضمن عذرخواهی از همه کسانی که ناراحتشان کرده‌ام، امیدوارم سال بعد قدرت تحملشان بالاتر برود(پررویی را حال کردید؟) و در مقابل غر زدن و عصبانیت من این قدر بهشان بر نخورد! من که همیشه آرامش کامل ندارم!

راستش من یک عادت بد دارم. وقتی به چیزی گیر می‌دهم، گیر می‌دهم‌ها! و اگر حس کنم کسی با ایجاد یک بحث انحرافی می‌خواهد اثر کار را کمتر کند، دلم می‌خواهدکاریکاتورش را بکشم و بعد سوزن فرو کنم در یک جای آن کاریکاتور تا طرف آن سوی دنیا بواسیر بگیرد!

اما از شوخی گذشته، این وبلاگ برای من نعمتی بوده. با کلی خواننده آشنا شده‌ام، با کسانی آشنا شده‌ام که می‌خواستند سر به تنم نباشد و حالا داریم با هم گپ می زنیم.

یکی می‌گفت نیک آهنگ توی وبلاگ موجود خفن بدذاتی است که با صد من عسل هم قابل تحمل نیست. شاید هم باشد!

شاید موقع نوشتن اینقدر داغ می‌کنم که در حالت عادی چنین احوالاتی از من نمی‌بینید.

اما، یک نکته برایم مهم است. می‌دانم سوادم از بسیاری از کسانی که این وبلاگ را می‌خوانند کمتر است.باور کنید معیار سواد مدرک دانشگاهی نیست. من آدمی هستم با یک خلاقیت محدود، ولی خیلی از چیزها را می‌بینم، و گاهی لزومی برای فلسفه‌بازی و توجیه‌های به ظاهر عقلانی برای چپاندن به ذهن مخاطب نمی‌بینم.

من روشنفکر نیستم، هیچگاه هم نبوده‌ام، هر وقت هم کسی کامنت می‌گذارد که "شما روشنفکرها چنینید و چنانید" می‌خواهم خشتکش را به نحوی عارفانه بکشم روی سرش. 

من نگاهی آزاد به مذهب دارم. ۶ سال پیش چنین نبودم. به همین دلیل درک خیلی از چیزها برایم راحت‌تر شده.

یک زمانی خیلی برایم فضولی در احوالات دیگران مهم بود! الان نیست. با آنکه هر از گاهی بدم نمی‌آید این دیو خفته را بیدار کنم، ولی یک دیازپامی به آن زده‌ام که نگو!

از بعضی رفقای سابقم ناخشنودم. اما خیال می‌کنم که فاصله، ایجاد سو تفاهم می‌کند. شاید روزی همدیگر را ببینیم و بفهمیم که نقاط اشتراکمان بیشتر از نقاط افتراق است.

---

از همه کسانی که با آنها تندی کرده‌ام، از همه خوانندگانی که کامنت‌شان فحش خواهر و مادر بود و سانسورشان کردم (و خواهم کرد!)، از کلیه طرفداران خاتمی که هر روز اعصابشان را می‌کردم توی هاون، از کلیه عاشقان فاطمه رجبی، از کلیه عشاق پاک‌باخته احمدی‌نژاد و ...

از همه اینها گذشته...سال نو مبارک. قدر لحظاتی که در وطن هستید را بدانید. بوی خاک، بوی گازوئیل، بوی چلو کباب، بوی خیابان پس از نم باران عید، بوی آن جوی آب نزدیک میدان یاسر، بوی تلخ درختان سرو شیراز، بوی سرکه سر سفره هفت سین، بوی سیر...همه آن بوها وقتی در وطن باشد، چه با ازرش است.

بوی اشک، بوی شادی...

بوی وطن

Labels: