یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Tuesday, May 19, 2009
هر روز به رنگی بت عیار درآید
این چند روزه، با چند تا از رفقایی که شدیدا فیل‌شان یاد هندستون کرده و طرفدار مهندس موسوی هستند گپ زده‌ام. 

اولا دوستان خیلی خوبی هستند، ثانیا اهل اندیشه‌اند و نظر.

مساله مشترک این بود که از زیر سوال رفتن کاندیدای‌شان شاکی بودند. 

یکی از دوستان که اندکی با انصاف‌تر بود، می‌گفت درست است که تو همه طرفین رقابت در انتخابات را به یک چوب می‌رانی، اما انتقاد تو از موسوی، مخالفتت با کاندیدای اصلاح‌طلبان قلمداد می‌شود و تو را در آن طرف می نشاند.

نکته بامزه‌ای بود.

وقتی از او پرسیدم که آیا موسوی را واقعا اصلاح‌طلب می‌داند یا نه، گفت نه! از او که پرسیدم آیا برنامه‌های موسوی را عملی می داند، باز هم گفت نه!

فکر نکنید جواب‌های دیگر هم آنچنان مثبت بود.

به سوابق دولت موسوی و سکوت بیست ساله اش و فرافکنی‌های این روزهایش که رسیدیم، ظاهرا به خاطر لطفی که من داشت، بیشتر سکوت کرد.

---

مساله بامزه برای این است که خیلی‌ها پشت فردی جمع می‌شوند که برنامه‌هایش را یا نمی‌دانند، یا اگر هم می‌دانند، چندان اعتقادی ندارند. 

این مساله در مورد کروبی هم مصداق دارد. بعضی از رفقا که یک‌شبه طرفدار کروبی شده‌اند، از مطرح شدن مسائلی در باره سوابق شیخ اصلاحات در دوران صدارتش بر بنیاد شهید و ماجرای "حکم حکومتی" بیمناکند.

---

من شخصا به کل بازی و قاعده‌اش گیر دارم، دوستان طبیعتا معتقد به قاعده بازی هستند و توجیه‌هایشان هم محترم است، اما برای من قابل قبول نیست. 

اما برای من این سوال وجود دارد که آیا از خودشان پرسیده‌اند که کاندیدایی که اهل منولوگ است و پاسخ سر بالا می‌دهد و فرافکنانه پیش می‌رود، همه چیزهای بد گذشته را بر عهده دیگران می‌داند و حاضر نیست کوچکترین مسوولیتی بپذیرد، آیا فردا که گند کارش در آمد، پاسخگو خواهد بود؟

هر چهار سال یک بار، همه حشری می‌شویم و بعد از ارگاسمی ناتمام، تب‌مان می‌خوابد. آخرش هم می‌فهمیم که فاعل نبوده‌ایم و ترتیب‌مان را داده‌اند. سه و سال و نیم خاموشیم، تا آنکه دوباره خود را برای س.ک.س. سیاسی مجدد آماده می‌کنیم. هیچ حرکت بنیادین اجتماعی نمی‌کنیم، می‌چپیم در دفاتر کار خود، بعد دوباره مشارکت سیاسی‌مان گل می‌کند، انتظار داریم جامعه‌مان بهتر هم بشود.

تغییر، نیاز به یک حرکت جامع و ریشه‌ای دارد. گروه‌های اجتماعی کوچک در سراسر کشور باید بسیج شوند. یک حرکت ممتد نه مقطعی. حرکتی که پشتوانه داشته باشد، نه اینکه با گل آلود کردن آب مخ همه را تیلیت کنند و ملت را رنگ کنند(به رنگ سبز احتمالا) و بگویند تغییر این است.

این تغییر نیست. امید دادن بیهوده به نا امیدانی است که گمان می‌کنند تنها راه سعادت تغییر رنگ است. نگاهت باید سبز باشد! آفتاب‌پرست هم می‌تواند سبز شود، اما آیا ماهیتش عوض شده؟

Labels: