از طریق دوستانم در تهران و شهرستانها، در جریان تبلیغات موجی به نفع میرحسین هستم.
با جوانترها که در فیسبوک و گوگلتاک بحث میکنم، میبینم که چه شوری آنها را گرفته. چنان با هیجان از میرحسین حرف میزنند که انگار آنها بودهاند که کشفش کردهاند و طرف از سالهای ۶۰ تا ۶۸ ناشناخته مانده.
بدون تردید شانس میرحسین برای ریاست جمهوری بسیار بالا است، و به نظرم با گلآلود شدن آب سیاست در ایران، نتیجه مطلوب گرفته خواهد شد.
اما چیزی که بعد از انتخابات و صاف شدن آب معلوم خواهد شد، بازی کسانی است که سعی کردند نیمه پنهان میرحسین و حامیان رادیکال و بعضا خطرناک او را عیان نکنند، با آنکه میدانستند ماجرا چیست.
همین رادیکالها فردای انتخابات طلبکارانه صاحب مقام و جاهی خواهند شد که حق دیگران است.
به قول دوستی، اگر امروز مناظرهای با حضور عبدالله شهبازی و مسیح مهاجری از طرف میر حسین و عباس عبدی و عماد باقی در طرف دیگر از طرف کروبی برگزار شود، سبز پوشها بدون شناخت سوابق شهبازی و مهاجری شروع به هو کردن عبدی و باقی خواهند کرد.
نکتههای فراوانی در این انتخابات به چشم میخورد، اما وقتی برای نشان دادن خوبیهای یک طرف، سوابق منفیاش را قایم میکنند، میشود حدس زد که یک جای کار عیبناک است.
میگویند فجایع دهه شصت دست میرحسین نبوده چون او قدرتی نداشت. میگویند قطع رابطه با خیلی از کشورهای جهان و حتی برخوردهای ایدئولوژیک میرحسین در سفرهای خارجیاش ربطی به او نداشته و تحت تاثیر «امام» بوده. نخست وزیر احاطهای به وزارت اطلاعات نداشته است. نخست وزیر هیچ کاری نمیکرد و ...
دقت کنید! اگر این مایهُ دفاع از نخست وزیر سالهای جنگ است، یعنی دارید برای کسی تبلیغ میکنید که نماد ضعف و آغازگر ضعف و زبونی یک کشور انقلابی است! چطور میشود او را ناتوان جلوه داد و بعد به جای یک آدم توانا به خورد مردم داد؟
این تناقض است!
میرحسین در نوع خود موجودی اقتدارگرا بود که مانعی بزرگ بر سر خیلی از برنامههای رئیس جمهوری وقت به حساب میآمد. بازنگری قانون اساسی در سال ۶۸ شاید دلیلی مهمتر از برنامه هاشمی رفسنجانی برای حذف میرحسین از قدرت و افزایش اختیار ریاست جمهوری نداشته است.
میگویند هاشمی دو دفترچه خاطرات دارد، آنی که منتشر میکند، و آنی که زیر بالش پنهان کرده. اگر میرحسین مقاومت زیادی میکرد، مطمئن باشید امروز خود هاشمی در سالگرد شهادت سوزناک میرحسین اشک هم میریخت، و امروز باید یکی میرفت و از حاج آقا جویای مطالب دفترچه خاطرات زیر بالش میشد.
اواخر سالهای جنگ، هاشمی موازنه را بر هم زد. کاری که همیشه به نفع خود انجام داده. تضعیف موسوی بدون خواست هاشمی هیچگاه میسر نبود.
الان در عوض وقتی است که هاشمی میتواند باز موازنه را به هم بزند. اینجا ببینید نهایتا چه کسی سود خواهد برد؟ فهرست حامیان مالی میرحسین را هم البته ببینید، ممکن است به نام یکی از فرزندان هاشمی هم برسید.
---
اما آنچه امروز عیانتر میشود، تبلیغ یکطرفه به نفع کسی است که نسل جوان اصلا نمیشناسد. انتقادی که همیشه از احمدینژاد میشد، پوپولیسم و عوامفریبیاش بود. این بار اما خاتمی و یارانش به کمک میرحسین شتافتهاند برای یک بازی احمدینژادی، البته با رنگی دیگر.
Labels: انتخابات، پوپولیسم سبز