یکی از کارهایی که بعضی از همکارانم مرتکبش میشوند، پایین نگاه داشتن حد انتظار مردم از سیاسیون است. تصادفا این انتظار نباید از سیاسیونی زیاد شود که دوستان مشغول پالوده خوردن با ایشان هستند.
اصولا، یکی از مشکلات بسیاری از ما، این است که تا روزنامهنگاری از سیاسیون مسوولیت میطلبد، سریع میگوییم مگر
اینجا سوئیس است که طرف جوابگوی کارهایش باشد؟
ما هستیم که باعث میشویم خاتمی قِصِر در برود، ما هستیم که باعث میشویم نمایندگانی در مجلس ششم همینطوری با پول کارخانههای خودروسازی سفر خارجی بروند، آنوقت کاری به کار بهبود سیستم سوخت و اصلاح موتور خودروها و میزان مصرف سوختشان نداشته باشند...وقتی سال ۱۳۸۰ نمایندگان مجلس میدانستند که مصرف بنزین به حدی خواهد رسید که در سال ۸۴ به یک وارد کننده اصلی تبدیل میشویم، چه کاری کردند؟
این ما هستیم که با عدم پیگیری اجازه میدهیم ماجرای قتلهای زنجیرهای ماستمالی شود.
این ما هستیم که باعث می شویم ماجراهای بنیادهای دهه شصت فراموش شود.
این ما هستیم که یادمان میرود بازداشتگاه وصال را چه کسانی ساختند.
این ما هستیم که یادمان میرود...
---
ما روزنامهنگاران، کار واقعی خود را انجام نمیدهیم. سیاسیون ما از چپ و از راست، خیالشان راحت است که کاری به کارشان نداریم و هر کاری دلشان خواست میکنند.
فردا میرحسین موسوی میداند کسانی که برایش امضا جمع کردهاند، اگر بخواهند منتقدش باشند از مجموعههای رسانهای حذف خواهند شد. میداند که به دیده خائن به آنها نگریسته میشود.
میداند که روزنامهنگار از او در باره وقایع دهه ۶۰ نخواهد پرسید. میداند که روزنامهنگار اگر کارش را دوست داشته باشد، از او در باره هزار و یک بحث پنهان مانده نخواهدپرسید و فجایع ۲۰ سال پیش را نبش قبر نخواهد کرد...اصلا مگر کار روزنامهنگار بررسی و جستجو است؟
---
پیش از انتخابات دنبال راهاندازی سایت بررسی واقعیتها بودم، اما چون دوستانی که برای همکاری اعلام آمدگی کرده بودند، به کاندیداهای مختلف وابسته شدند، پشیمان شدم. به این دلیل که دوستان نمیتوانستند مستقل از گرایش سیاسی مقطعی خود رفتار کنند.
به هر حال، کاندیداهای برنده و بازنده در طول دو ماه اخیر آنقدر حرف زدهاند که میشود همین حرفها را مبنای کار قرار داد.
ادامه دارد
Labels: انتخابات