کمتر کسی است که نداند هاشمیها، منافع اقتصادیشان را با هیچ چیز عوض نمیکنند. خط قرمز هاشمیها هم همین است. در عین حال، وقتی یکی از فرزندان هاشمی متهم باشد و در مرض تهدید، خان بزرگ یا به عبارتی "پدرخوانده" مجبور به معامله میشود.
اینکه اکبر هاشمی رفسنجانی مشخصا جا زده و هرچیزی را که مقام معظم رهبری میفرمایند را تایید کرده، نشان دهنده شکستش در رسیدن به حد نصابی قابل قبول در مجلس خبرگان است تا به رهبر فشار بیاورد.
این چندمین شکست هاشمی در سالهای اخیر است؟
یکی از بحثهایی که با دوستانم داشتهام این است که افراد قدرمندی همچون هاشمی که نقاط ضعف فراوانی دارند، عملا تبدیل به پاشنه آشیل یک جریان میشوند.
مطمئنا اگر هاشمی ریگی به کفشش نبود، امروز بدون ترس مقابل رهبری می ایستاد، اما چنین نیست.
در یک ساختار معیوب و فاسد، بازیگردانان نقاط ضعف حریف را برای چنین لحظاتی کنار میگذارند تا به موقع، فن بدل بزنند.
دو تا تهدید دیگر کافی است تا هاشمی دست احمدینژاد را هم بگیرد و بابت حرفهایی که ۱۴ خرداد به محمود زده عذر هم بخواهد.
---
به این میگویند وحدت کلمه!
Labels: هاشمی