نوشتن با ننوشتن تفاوت میکند. فرقش در همین "نون" است! البته بعضیها از وبلاگ "نون" در میآورند، بعضی نونشان در وبلاگنویسی است!
بگذریم. مدتی است درست و حسابی ننوشتهام. میخواهم برگردم و دوباره شروع کنم به نوشتن، گرچه میدانم لج بعضی از رفقا را در خواهم آورد.
اول، متاسفم که هنگام اعتصاب غذا در نیوورک نیستم و نمیتوانم بروم.
دوم، راه انداختن هر شبکه و رادیویی که محورش پروپاگاندا باشد، قبل از شروع کرمخورده است.
سوم، نه! گرچه استفاده از رسانه نوین را بشدت میپسندم، اما روش سازگارا را نمیپسندم. خیلی از کسانی که اهل رسانه هستند و فضای ایران را خوب میشناسند هم با من هم نظرند، اما بندگان خدا رویشان نمیشود حرف بزنند. من از اینکه بنشینم تو واشینگتن و بگویم "لنگش کن" خوشم نمیآید. این البته نظر من است، و شاید در اشتباه باشم، اما از این نوع اشتباه کردن خوشم میآید.
چهارم، قبل از انتخابات صدها بار به رفقای روزنامهنگارم گفتم که فعالیت سیاسی را با فعالیت رسانهای گره نزنند. الان فقط میتوانم بگویم که شدیدا نگران حالشان هستم و میدانم چه زجری میکشند.
پنجم، چیزی که نظام ایران از آن میترسد، گردش آزاد اطلاعات است. بدون آنکه بخواهیم پارتیزان بازی در بیاوریم، شاید بهتر باشد به این جریان کمک کنیم. بدون جبههگیری!
ششم، من به هاشمی رفسنجانی امید ندارم، اما دوست دارم ناپرهیزی کند.
هفتم، مچ بند سبز را دوست دارم. شما چطور؟
Labels: پراکندهنویسی