امشب خوابم نمیبرد. نمیدانم چرا. یکهو زد به سرم که اخبار را مرور کنم.
عکس دردمند زیدآبادی در دادگاه را دیدم.
برای من که احمد را سالهاست میشناسم، دیدن این عکس از هرچیزی سختتر بود.
از قیافهاش درد میبارد. شاید درد فیزیکی نباشد، ولی از درد او، من این طرف دنیا نالیدم.
احمد ۹ سال پیش همین روزهای گرم تابستانی دستگیر شد. قبل از روز خبرنگار بود.
میدانم الان هر سه فرزندش چه احساس تلخی دارند.
کام سه پسر نازنینش شیرین باد.
کام مرتضوی و شرکا تلخ خواهد شد، به نفرین من و دیگران نیازی نیست...اوس کریم جای نا حق ننشسته...
Labels: احمد