به اندازه سه برابر کامنتهایی که مطلب اول گرفت، ایمیل برایم رسیده. بخشی از خوانندگان محترم هم اصلا مطلب بعدی را نخواندهاند، جواب بسیاری در آن بخش داده شده است. اما چون حس میکنم رگهای گردن بعضی از دوستان به حجت قوی است، توضیح را ادامه میدهم:
۱- با محتوا شوخی میکنم، با فرم نه!دوستانی که احتمالا نیم نگاهی به اروپا دارند، استدلال میکنند که باید روش اروپا را در تقدس زدایی دنبال کرد. موافقم، منتهی چند صد سال طول کشید تا بسیاری از مسائل برای اروپاییها جا بیافتد، اما با وجود این اکثریت اروپاییهای حرفهای (روزنامهنگار) به مذهب نگاهی اهانت آمیز ندارند.
همانطوری که قبلا هم گفتم، هیچ انسان زمینی، هیچ موجود زمینی و هیچ حکومت زمینی (و بعضا سیب زمینی) مقدس نیست. اما نگاه بخش بزرگی از جامعه به آنچه این فرمهای زمینی ارائه میدهند میتواند مقدس باشد.
ما میتوانیم به تفاهم برسیم یا نرسیم.
من در کارهایم از نظر محتوایی به سراغ رهبری رفتهام. فرم را هم به طور ناقص نمایش دادهام، اما احساس من این است که هنوز برای نشان دادن فرم کامل، زود است. شما ممکن است در این احساس با من همداستان نباشید.
۲- احترام به مرجعیت به عنوان یک واقعیتخیلی از دوستان به همین زودی فراموش کردهاند که همین الان مراجع دارند مقابل حکومت میایستند. چه خوب و چه بد. اگر جایگاهی در جامعه نداشتند، خیلی سریع سرشان را زیر آب کرده بودند. این جایگاه یک شبه به دست نیامده! مخالفت آقایان بیات، موسوی اردبیلی، صانعی، منتظری و بعضا دستغیب با اقدامات اخیر احتمالا از چشمان دوستان دور مانده.
آیتالله سیستانی یک نمونه محشر است. وجود او در عراق با وجود تمامی کشت و کشتارهای سالهای اخیر، جان صدها هزار نفر را نجات داده. این حرف من نیست. رجوع کنید به صدها مقاله و یادداشت نشریات غربی. با آنکه نمیخواهد در سیاست دخالت کند، اما دولت عراق از یک اظهار نظر او میترسد.
دوستانی که نگاهی نفی کننده دارند، میتوانند واقعیتهای اجتماعی را اندکی جدیتر بگیرند.
۳- زمان!برخلاف بسیاری از شما، معتقدم وقت کشیده شدن خامنهای از طرف من الان نیست. همین. میتوانید هزار و یک دلیل برای مخالفت و حتی نفی من بیاورید. اینجا جایی است برای گفتگو.
۴- هیچ فردی مقدس نیست، حتی شما!بعضی دوستان که متوجه کل بحث نیستند، میگویدن چون مثلا فلان فرد هوادارانی دارد، پس او را هم نباید بکشی، یا هیتلر را هم نباید میکشیدند دیگر و یا احمدینژاد برای خیلیها نماد فلان است و بهمان. اشتباه گرفتهاید! بحث من در باره مسالهای ریشهدار در جامعه ماست به نام مذهب، و نگاه خاص بخش بزرگی از جامعه ما به مرجعیت! من در محتوا با همان مراجع هم شوخی میکنم. ماجرای علی دایی با مرحوم آیتالله بهجت خاطرتان هست؟ ماجرای کشیدن سیگار در ماه رمضان مرحوم فاضل لنکرانی چه؟ ماجرا حرمت دخانیات مکارم شیرازی چه؟
من خیلی بیشتر از شما دوست دارم که مرجع محترمی که از او در این باب سوال کردهام پاسخ مرا بدهد و خیال مرا راحت کند و بگوید اصلا اشتباه کردهای تا حال نکشیدهای، اما هنوز نداده. من هم البته مقلد هیچکس نیستم، اما برخلاف بسیاری از شما، به ایشان احترام میگذارم.
هیچکس، تحت هیچ شرایطی مقدس نیست.
حتما ادامه دارد!
Labels: کاریکاتور