من رفقای وبلاگنویس و دست راستی جناح راستی زیادی دارم که با هم زیاد چت میکنیم و توی سر و کله هم میزنیم.
اما نکتهای که برایم جالب است، نگاه منطقی بعضی از دوستانی است که ذوب در ولایت نیستند و منتقد رهبر کشور هم هستند. البته انتظار نداشته باشید در وبلاگهایشان چیزی بنویسند.
اما بعضی وقتها حرف و درد دل، ذوب شدگان را میخوانم، بیشتر دردم میگیرد.
مساله دردناک این است که اصل را حقانیت مجموعهای میگذارند که هر چه انجام دهد، حتما حق است و شاید بدفهمی ماست که خطاها را میبینیم...
از نظر ایشان، کروبی باید تا آرام گرفتن فضا، سکوت میکرد تا دل "آقا" به در نیاید، و او خون به دل مقام معظم کرده.
من هیچوقت خواستار درد گرفتن حتی محل رویش موی هیچکس نشدهام، اما گمانم این نوع
دلدرد ایجاد شده توسط کروبی باید خیلی زودتر از این ایجاد میشد و طبیعتا اگر برادران مصالحهگرا وجدان میداشتند، نمیگداشتند این
دلدرد بخوابد!
این روزها سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی است...مهمانان دائمی خاوران و دیگر قبرستانهای کم نام و نشان...
سکوت در برابر هر جنایتی، جنایت دیگری در پی دارد. سکوت در برابر هر خشونتی، خشونت دیگری در پی دارد.
۲۱ سال پیش، هزاران نفر اعدام شدند، چپ و راست سکوت کردند.
۲۸ سال پیش، هزاران نفر کشته شدند، صدها نفر اعدام شدند، احزاب سوسیالیست شورویگرا سکوت کردند. چندی بعد بسیاری از اعضای همین احزاب اعدام شدند... بقیه سکوت کردند...
این چند ساله، خیلیها سکوت کردهاند، اما تا کی می شود ذوب بود؟
میاندیشم معاویه و یزید هم ذوبشدگان خود را داشتند که ولی خود را حق مطلق می پنداشتند. آنها هم لابد حسین را کافر میخواندند و مرتد.
لابد از همان موقع روحانیون فاسد "هجمه" را واجب شمرده بودند.
تجاوز و لواط لابد در مورد مخالفان بنی امیه ایرادی نداشته...
----
بخوانیم. بخوانیم گفتههای قربانیان را به دوستان ذوب شده یادآوری کنیم که وجدان هم چیز خوبی است.
گمان کنم ذوب شدگان در هر مرام و ایدئولوژی از یک جنسند. فقط شانس یارشان باد که ایدئولوژیشان توجیه کننده و مروج خشونت نباشد.
هر آمر به معروفی بد نیست توی آینه نگاهی به خودش بیاندازد...
چرا هیولاها از نگاه به آینه میهراسند؟
Labels: ذوب در ولایت