امشب به امید خدا راهی ونیز میشوم، برای حضور در نمایشگاه کارتونهایم در حاشیه
فستیوال هنر و فیلم شهر آزولو در شمال ونیز. دوست دارم با بر و بچههای وبلاگی آن ولایت هم یک "اسپرسو" بزنم!
سفر برای من هم خوبی دارد، هم بدی. بدیاش این است که به روز شدن در حوزه خبر سیاسی اندکی سخت میشود. خوبیاش. یک فرصت برای دیدن فیلمهایی که از دستم در رفته در طول پرواز!
خلاصه اگر خواب اجازه داد، کمی هم مشق مینویسم در آن بالاها.
دارم روی نوشتن یک سلسله مطلب برای "شهروند روزنامهنگاری" کار میکنم. کار سختی است! مساله مهم این است که روزنامهنگاران مجبورند از اصولی پیروی کنند (همان کاری که ما ایرانیها نمیکنیم!)، اما شهروند روزنامهنگاران بدون رعایت بعضی قواعد رسانهشان را به شبنامه تبدیل میکنند.
باید چه کار کرد که در دام شبنامهنویسی نیافتیم؟
عدم مسوولیتپذیری نویسنده یکی از عوامل اصلی است. اگر هر کسی بابت هر خبری که مطرح میکند، بتواند دلایلش را برای کارش بیان کند، طبیعتا میتوان راحتتر وارد گفتگو شد. شهروند روزنامهنگاری بدون کلام طرفین بازی دردی را دوا نمیکند. مونولوگ کار شبنامهنویسهاست.
از سوی دیگر، بررسی صحت اخبار پیش از انتشار از جمله مسائلیاست که کمتر مورد توجه بسیاری از رفقای قرار میگیرد.
به این ترتیب شاید بهترین کار ایجاد فضای گفتگو باشد برای بررسی مجموعه اصولی که میتواند به گسترش کار کمک کند، اما از اعتبار این رسانههای خبری هم نکاهد.
---
با خودم دو تا کتاب آوردهام، یکی در باره وبلاگنویسی که "هافینگتن پست" منتشر کرده، و دیگری اصول روزنامهنگاری نوین است. اگر این فیلمهای سینمایی لعنتی اجازه دهند، شاید فرجی شد!
Labels: ASOLO