یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Sunday, September 20, 2009
«فارگلیش» در مقابل «فینگلیش»
هفته پیش خانم فرشته مولوی در کارگاه آموزشی شهروند روزنامه‌نگاری به من تذکر دادند که "فینگلیش" غلط است و بهترین جایگزینش،"فارگلیش" می‌باشد.

بر من منت گذاشتند و متنی برگرفته از وبلاگشان فرستادند که هم آنرا اینجا می‌گذارم.

فارگلیش

14 بهمن 1385

چند روز پیش برای خرید به یک بقالی ایرانی در تورنتو که صاحبش هم مثل بسیاری از ایرانیان آن را "سوپر" می نامد رفتم. وقت پرداخت خانمی که پشت دخل ایستاده بود و بی تردید خودش را نه صندوقدار که " کشی یر" می داند پرسید، "بگم بدم؟" من گیج گفتم، "ببخشید؟" تکرار ایشان رفع گیجی نکرد و به ناچار به کیسه پلاستیکی کناردستش اشاره کرد. سر تکان دادم که یعنی هم کیسه می خواهم و هم وقتش رسیده که این زبان من درآوردی را به رسمیت بشناسم.

حدود سی سالی از مهاجرت گسترده ایرانیان به ایالات متحده امریکا و کانادا می گذرد و دیگر به گمانم وقت آن است که اهل زبان به بررسی زبانی که به تدریج در میان شمار بسیاری از مهاجران به این دو کشور انگلیسی زبان و به ویژه میان اهالی "تهرانجلس" رواج یافته و ترکیبی ویژه از زبان فارسی و زبان انگلیسی است بپردازند. روشن است که بررسی این پدیده زبان شناسانه هم به کار روشنگری های فرهنگی و اجتماعی می آید و هم در زبان شناسی راه به جایی می برد. همچنین از سردر گمی واژه سازان و واژه بازان و نویسنده ها و مترجم ها هم می کاهد.

اول از همه خیال می کنم باید روشن شود آیا این زبان از انواع زبان های "پی جین" است یا نه. "فرهنگ معاصر هزاره" برابرنهاد فارسی "پی جین" را "زبان آمیخته" دانسته است. پی جین یا "زبان تماس" شکل ساده شده ای از آمیزش دو یا چند زبان است که در اساس برای ایجاد ارتباط میان گروه هایی که به یک زبان سخن نمی گویند به کار می آید. این زبان ساختار دستوری و واژگانی محدود دارد و کم و بیش خود انگیخته ابداع می شود. بر پایه تعریفی که از این زبان داده می شود و پیشینه تاریخی آن، برابر نهاد پیشنهادی من برای آن "زبان قرو قاطی" است. زبان مورد بحث در این یادداشت هم البته ترکیبی هردمبیل از فارسی و انگلیسی است که کوچندگان ایرانی به ینگه دنیا آن را ساخته و پرداخته اند و می توان به راحتی آن را زبانی قروقاطی دانست. اما تعیین این که آیا "پی جین" است یا نه برعهده زبان شناسان است.

چند وچون این پدیده زبانی هرچه باشد، یک ایرادش هم این است که نامش روشن نیست. به گمان من به روال ترکیب های مشابه ای که در زبان انگلیسی هست، این آمیزه را باید "فارگلیش" نامید که هم سهم عادلانه ای از دوپاره دو عنصر اصلی را دارد و هم از ساختار به کار رفته در نام های مشابه مانند "فینگلیش" و "چینگلیش" نیز پیروی می کند. پیشنهاد ممکن دیگر برای این پدیده که در میان فارسی زبانان بهتر به کار می آید اما به درد جهان انگلیسی زبان نمی خورد "فارگلیسی" است که به باور من به رغم با مسما بودنش در فارسی به دلیل جا نیفتادنش در زبان انگلیسی باید کنار گذاشته شود.

اما فارگلیسی را می شود برای پدیده دیگری به کار برد. به دلایلی در ایمیل پراکنی های ایرانیان در اقصا نقاط جهان نوشتن زبان فارسی با حروف لاتین بر مبنای زبان انگلیسی رایج شده است. این پدیده هم مانند آنچه من فارگلیش می نامم امری داخلی است، به این معنی که میان ایرانیان می گذرد، اما فرقش با اولی در آن است که در دایره ای بس تنگ تر روی می دهد و چون فقط از حروف لاتین استفاده ابزاری می کند و زبانی نو نمی آفریند، اهمیت چندانی ندارد. برای این گونه از ایمیل نویسی می شود فارگلیسی را به کاربست. اما به هرحال در این زمینه هم مردم کوچه و بازار بی اعتنا به فرهنگ سازان و فرهنگ بازان کار خود را کرده اند و این روز ها در برخی از سایت ها و وبلاگ ها برای این شیوه از فارسی نویسی اصطلاح "فارگلیش" به کار می رود، که یعنی به روال معمول یکی هردمبیل چیزی گفته و دیگران هم پی اش را گرفته اند.

درمیانه آشفته بازار شبکه جهانی در قلمرو زبان فارسی "ویکی پیدیا" هم بربنیان سایت های نامعتبرمدخل "فینگیلیش" را دارد که آن را نوشتن زبان فارسی با الفبای لاتین تعریف کرده است. درهمین مرجع مدخل "فینگلیش" است که مراد از آن آمیزه زبان فنلاندی و انگلیسی است که در اساس مهاجران فنلاندی امریکا آن را ابداع کردند و کم و بیش شبیه همان چیزی است که بهترین نامش می تواند "فارگلیش" باشد. مدخل "فارگلیش" البته در ویکی پیدیا دیده نمی شود.