البته واضح است که در این عکس بیشتر مو دارم. خب معلوم است! مال چهار سال پیش است دیگر! در ضمن آن زمان ۹۵ کیلو بودم، الان اندکی...نپرسید! بیشترم.
این عکس مال نوامبر ۲۰۰۵ است...گمانم روز قبلش کاریکاتور حسین شریعتمداری را کشیده بودم که اینقدر سر حال بودهام!
اما بگذریم...
فراتراز فرافکنیهای لازم، ۳۹ سالگی، سال خوبی بود با سختیها و ضررهای زیادی که تا سالها باید جبرانشان کنم. نتیجه اخلاقی اینکه وقتی میآیید مملکت غریبه، به نصیحت آدمهای ابله در مورد مسائل مالی گوش نکنید، چون بعدها اصلا به روی خودشان نمیآورند.
سال گذشته چنان سال پر فشاری بود که میتوانستم تاثیرش را روی خودم به خوبی ببینم...اما میتوانست بدتر هم بشود. خدای را شکر که به سلامت عبور کردیم.
آیا احساس میکنم چهل سالهام؟ هم آری و هم نه!
من همیشه بطور ناخودآگاه خودم را با پدرم مقایسه میکنم. حس میکنم نسبت به چهل سالگی پدرم، چند سالی جوانترم.
آیا دوره جدیدی را آغاز کردهام، نمیدانم! گرچه خوب شلوغش کردهام این دو هفتهای، اما دوست داشتم خوانندگان غمگین وبلاگ را اندکی شاد کنم، با مرور مسخرهبازیهای زندگی خودم.
از نظر حرفهای، ۳۹ سالگی من، دوره بسیار خاصی بود. چند تا از کارتونهایم را بیش از کارهای سالهای پیشم دوست دارم. احساس خوبی نسبت به حساسیت بیشترم به کارم پیدا کردهام.
راستش حس میکنم خوانندگان روزآنلاین و بالاترین و وبلاگ مرا آموزش میدهند.
اگر در گذشته برای فکر کردن در مورد یک اثر وقت کمتری را صرف میکردم، الان نسبتا وسواسی شدهام. گاهی خوششانسم و همان طرح اول را اجرا میکنم، اما گاهی میشود که ساعتها طرحهایم را بالا و پایین میکنم. هنوز مثل دوستان خوب همکار، دغدغه اجرای شدیدا تکنیکی را ندارم و سعی میکنم به سادهترین وجهی ایده حرف خود را بزند، اما گاهی کرم اجرا مرا هم میگیرد.
کار رادیو برایم خاصتر شد. درگیر و دار انتخابات سعی کردم تجربه جدیدی کسب کنم. شاید موفق نشده باشم به مرزی که دوست داشتهام برسم، اما تجربه این یک سال را دوست دارم.
فیسبوک برایم تجربه جدیدی بود. الان حدود ۹۵۰۰ دوست دارم، و ۲۶۰۰ نفر هم متقاضی پروفایل اولیه که نمیتوانم آنجا اضافهشان کنم. با بسیاری از بر و بکس روی فیس بوک رفیق شدهام. احساس خیلی خوبی است وقتی در ایتالیا با یک دوست فیس بوکی بستنی میخوری!
---
چهارم آبان همیشه برای من نحس بوده! دیروز هم بشدت نحس بود! ضرر پشت ضرر، اما آخرش همه کارها درست میشود، هرچند کمرت را نتوانی به راحتی راست کنی! کمردرد معنوی است دیگر!
---
ممنون از پیامهای بیشمارتان که امیدوارم پاسخ به همهشعان تا تولد بعدی نکشد!
Labels: چهل