اگر نخواهیم خودمان را قربانی تئوری توطئه بکنیم و هر کار حکومت را توطئهای از پیش تعیین شده نخوانیم، حتما مریض میشویم.
هر چه باشد، نقاط مختلف را میشود به هم وصل کرد و نموداری کشید وحاصلش شاید نشان دهد که وقتی سردار جعفری جانشین رحیم صفوی شد، با این محاسبه بود که کسی باید در راس سپاه باشد که بحرانی احتمالی را خفه کند.
شاید قرارگیری آدمی مثل طائب در بسیج برای همان چیزی بوده باشد که دیدهایم.
...
حالا با ترکیب جدید فرماندهان نظامی، آیا میشود تا حدی پیشبینی کرد فضا به چه سمتی خواهد رفت؟
...
به نظرم بدترین اشتباه در قبال این گروه، قابل پیشبینی کردن مجموعه فعالیتهای اجتماعی است.
گوزنی را در نظر بگیرید که دقیقا خود را در تیر رس شکارچی قرار دهد. اما اگر طوری عمل کند که شاخی به شکارچی هم بزند و طرف را از هرچه شکار پشیمان کند (احتمالا خشتک طرف را اندکی آسیب برساند و ...) حتما کارش تا مرحله بعدی نتیجه بخش خواهد بود.
به نظرم بزرگترین مشکل راهبران اصلاحات، پیشبینیپذیر بودن کارهایشان است. شاید چون قاعده بازی حاکمیت را پذیرفتهاند. ممکن است بگویید اگر در چارچوب قانون حرکت نکنند، جنبش را با خطر روبرو میکنند. آخر مگر تجمع صلحآمیز غیر قانونی است؟ مگر این نظام تحمل همین تجمعهای آرام را ندارد.
چیزی که میشود از بازی جدید حکومت فهمید این است که همهشان ترسیدهاند. ترکیب جدید فرماندهی سپاه شاید برای این باشد که وقت بیشتری بخرند و بر اساس پیشبینیهایشان جنبش را زمینگیر کنند.
...
شاید این جنبش بدون رهبر مشخصی باشد، شاید همین مساله بتواند کار را برای حاکمیت سخت کند. ترس حاکمیت از شبکههای اجتماعی هم به همین دلیل است، بخصوص اگر بیشتر اعضای شبکه کم خطا عمل کنند...
فراموش نکنید که سپاه سرمایهگزاری زیادی برای نفوذ در شبکههایی چون فیسبوک کرده، تلاش زیادی برای هل سایتها میکنند، سایتهای پرطرفدار فیلتر شدهاند، بسیاری از "پراکسی"ها، نامطمئن هستند و غیر قابل اطمینان...
شاید بهترین کار این باشد که بر و بچههای وبلاگنویس بیشتر به هم کمک کنند. در بسیاری از موارد، حاصل جمع ما ایرانیها صفر بوده...هرچقدر زیاد هم بوده باشیم، هر چقدر بیشمار بوده باشیم...گمانم چیزی که حاکمیت را ترسانده این است که حاصل جمعمان بیشتر شده و همدیگر را دفع نکردهایم...
Labels: بازی جدید، سیاست، سپاه