دیشب بر خلاف همیشه که کلی معطل بررسی پاسپورت توسط ماموران فرودگاهی آمریکا میشدم، در سه دقیقه همه مهرها را زدند و رفتم ترمینال ب فرودگاه لیبرتی نیوآرک در نزدیکی نیویورک.
سوار هواپیما که شدم و نشستم، اما درست قبل از بسته شدن در، گفتند بیایم بیرون!
نگو اسم من ثبت نشده!
بعد فهمیدند که یادشان رفته کارشان را درست انجام دهند...
دیروز با مهدی سحرخیز و همسر نازنینش رفتیم اندکی نیویورک گردی، چه هوای باحالی! کمتر میشود از هوای بارانی خوشم بیاید...
پریشب هم بعد از سالها حسن سربخشیان عزیز را دیدم و همراه دوستان خوب رفتیم دنبال بنیاد علوی و بعد هم یک گفتگوی جالب کردم با مهدی جلالی و روزبه میر ابراهیمی که امروز قرار است پخش شود...
این ۱۰ روز برای من خیلی سنگین بود. سفر،کنفرانس، گفتگو، کار روی یک پروژه، دیدار...اما دیدار با دوستان قدیمی خیلی چسبید....دیدن حاجی واشینگتن، کامران ملک مطیعی، مجید میر، مسعود سفیری، روزبه می ابراهیمی، مهدی جلالی، حسن سربخشیان، مهدی سحرخیز، و دوستان جدید رسانهای لطفش زیاد بود.
اما کار سنگین ولی نتیجهبخش بهتر از کاری 'روتین' است که قدر زحمتت را ندانند...
Labels: سفر