یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Tuesday, November 03, 2009
تفاوت‌های دو متولد نجف‌آباد
امروز صبح وقتی نگاه انتقادی آیت‌الله منتظری به خودش و ماجرای "لانه جاسوسی" را می‌خواندم، فقط می‌توانستم تحسینش کنم.

اما وقتی پیام محسن میر‌دامادای را که از درون زندان فرستاده بود خواندم، دردم گرفت. به دو دلیل؛ یکی اینکه میردامادی اسیر زندان نظام است، و در درجه بعدی، اسیر زندانی نظام فکری‌اش هست.

وقتی محسن میردامادی می‌گوید اشغال لانه جاسوسی را باید در ظرف زمان خود سنجید، می‌توان گفته او را به بسیاری مسائل دیگر تعمیم داد...لابد اعدام‌های سال‌های ۶۰ و بخصوص سال ۶۷ را باید در آن محدوده زمانی دید و توجیه کرد. لابد ایجاد ساختاری حذفی و پاکسازی‌های بی‌رحمانه اول انقلاب را با ین طرز تفکر می‌توان قابل قبول خواند...

این بند از نامه میردامادی خواندنی است:

« ...اقدام دانشجویان مسلمان پیرو خط امام برگی درخشان از تاریخ فعالیت های دانشجویی در ایران و جهت گیری ضد استعماری دانشجویان مسلمان و دفاع آنان از منافع ملی است که در جلوگیری از دخالت بیگانه و آسیب زدن به نظام جمهوری اسلامی در دوران پس از انقلاب تأثیرات جدی داشته است...»

نکته جالب اینکه آیت‌الله منتظری هم اعدام‌های سال ۶۷ را بر نتافت و هم حمایت از اشغال سفارت آمریکا را کاری اشتباه دانست.

نمی‌دانم آیا دانشجویان پیرو خط امام و جماعتی که از دانشگاه‌های مختلف برای حمایت از آنها در سال ۵۸ به تهران شتافتند، هیچ احساس کرده‌اند که کارشان چه تاثیری بر زندگی آیندگان داشت؟ گیرم جماعت سو استفاده‌گرمی‌خواستند از طریق جوانی این گروه، از شر دولت موقت خلاص شوند، اما آیا جوانانی که بعدا سن و سالی یافتند و شکم‌دار شدند و نوه‌دار، باید در همان دام قدیمی بمانند؟

مساله‌ای که به نظرم جذاب است، نگاه اصلاحی بخش بزرگی از مردم ایران است که از تفکر رادیکال سال ۵۸ دور شده‌اند...اینجاست که به نظرم اصلاح‌طلبی مردم واقعی‌تر از عنوانی است که بعضی دانشجویان پیرو خط امام به خود داده‌اند.

برای میردامادی آرزوی آزادی از زندان اوین و زندان ذهنی‌اش دارم.

Labels: