پریروز دیگر کاری را کردم که مدتها منتظرش بودم.
اعضای شورای سردبیری روز بالاخره قبول کردند که یک مرجع کشیده شود.
اما طرح «آزاد شد»، تا حدی جنبه بزرگداشت آیتالله منتظری هم بود.
من معمولا احساسی شخصی نسبت به کسانی که میکشم ندارم. شاید نسبت به عملکردشان خشمگین باشم، اما دلم نمیخواهد از کسی بیخودی خوشم بیاید، یا از کسی متنفر باشم.
وقتی آیتالله منتظری را میکشیدم، احساس میکردم رها شده. سعی کردم فردی آزاد شده از دست ظالم را بکشم. اغراق هم در چهرهاش به کار نبردم.
من در مرداد امسال از او در باره کشیدن کاریکاتور مراجع سوال کرده بودم. نه به عنوان مقلد، که به عنوان یک کارتونیست. برای من، احترام ویژه بخش بزرگی از مردم به مراجع تقلید اهمیت داشت، حتی مراجع خود خوانده و تقلبی از نظر خیلی از ما.
مدتها در مورد پاسخ مرحوم منتظری با دوستانم بحث کردهام. تفسیر احترام و بی احترامی به این سادگیها نیست. شاگردی از شاگردان آن مرحوم نگاه جالبی داشت که بعدا در بارهاش خواهم نوشت...در باره حرمت نگاه داشتن و حرمتشکنی و برداشتهای مردم... اگر من قصد بیحرمتی نداشته باشم و فردی چنین برداشت کند، تقصیر من است یا مخاطب؟
من تصمیم گرفته بودم اولین مرجعی که میکشم، خود ایشان باشد، و کارم را برای دفترش پست کنم. به عبارتی تقدیم کنم به خاطر نظر پیشروی آیتالله در قبال «کاریکاتور» و طنز.
اما مطمئن باشید که بعد از کشیدن این کار، مراجع را خواهم کشید، اگر لازم باشد، منتهی زمانی که خشمگین نباشم!
اما هدف من از کشیدن کاریکاتور، تابو شکنی نیست. اگر تابویی در کارتونی از من شکسته شده، هدف چنین کاری نبوده است.
کار من در محدوده اطلاعرسانی و «نظر» قابل بررسی است، نه چیز دیگری. حتی نمیتوانم ادعا کنم کارهایم ارزش هنری دارند، چون ندارند!
سوال اینجاست. آیا خامنهای را خواهم کشید؟ چرا که نه؟ اما به وقتاش. آیا او را به این قصد خواهم کشید که دل افراد خشمگین را خنک کنم؟ به هیچ وجه! من کار حرفهای خودم را میکنم. الان تشخیص من این است که نباید کامل کشیده شود. تشخیص جایی هم که برایش کار میکنم چنین است. من تابع قرارهای حرفهای خودم هستم نه احساسات.
...
از قبل هم گفتم که برای انجام این کار، باید فضای لازم را ایجاد کرد، یا منتظر ایجادش بود. من که نمیتوانم از همه بخواهم مثل من فکر کنند! من فکر میکنم که هنوز زمان لازم است. خیلی از شما عصبانی میشوید که وقتش هم گذشته. من عصبانیت را در وادی طنز، نمیپسندم. اینقدر کار عصبی کشیدهام که برای صد پشتم کافی است.
...
کارتون مطبوعاتی یک جاهایی با کارتون سیاسی فرق میکند. جایی که کارتون سیاسی تبدیل به بیانیهای تند میشود. اشتباهی که ممکن است بارها و بارها تکرار کرده باشم، اما نادانسته.
Labels: کاریکاتور مراجع