امروز وقتی داشتم کارتونی در ارتباط با سخنان اخیر خاتمی میکشیدم، به این نکته فکر کردم که آیا واقعا مردم ما، حتی آنها که تعلقات مذهبی دارند، واقعا جلوتر از رهبران خود میاندیشند یا نه؟ وقتی نهایتا خاتمی شعارهای 'ساختار شکنانه' را محکوم میکند و میگوید که اصل ولايت فقيه که در قانون اساسي است مورد قبول و احترام ماست، تکلیف بقیه چیست که بعد از ۳۰ سال، نتیجه 'ولایت فقیه' را دیدهاند و احتمالا از آن خوششان نمیآید؟ باید به خاطر همراهی با جریان مورد نظر ایشان زیر بارش بروند؟
اما نکته دیگر! وقتی سخنان اخیر فردی مثل عطالله مهاجرانی را میخوانم، اینطور حس میکنم که میداند در هیچ حکومت دیگری جایی برایش نیست، مگر ادامه حکومت فعلی، از نوع نرمترش.
مطمئنا من یکی به حکومتی که دنباله حکومت فعلی باشد رای نخواهم داد. میگویند مجریان فاسد هستند. آیا همین مجریان فاسد فعلی، جوانان عاشق دهه ۶۰ نبودند؟ جوانان از جان گذشته؟ همانها که پاچه بسیاری چون من را میگرفتند چون به اعتقادات آنها اعتقادی نداشتم؟
الان هم حس میکنم '۵ تن' دارند به زبان بیزبانی، حد انتظار جامعه را میرحسین و خاتمی و کروبی پایین می آورند. البته تجدید نظر در روش مقابله با حاکمیتی که مطمئنا به خواستههای میرحسین و کروبی تن نخواهد داد، میتواند کار جالبی باشد، اما آیا بر اساس نیازهای نسلهایی است که قربانی نسل این '۵ تن' شدهاند؟
من گمان نمیکنم بتوانم بگویم که جنبش فعلی عملا به عقد رهبران سه گانه در آمده باشد. فکر میکنم این جنبش آزادتر از آن است که در گذشته و "ولایت فقیه" ترمز کرده باشد.
نسلهای جوانتر لزومی به این نمیبینند که خودشان را به خاطر اعمال گذشتهشان و انتخاب های غلط پیشین سرزنش کنند. لازم نیست به خود دروغ بگویند. در وقایع دهه ۶۰ شریک نبودهاند، حاکم بر پاکسازیها نبودهاند، توجیهکننده سخنان بی سر و ته آیتالله خمینی نبودهاند، برای خودشیرینی ماجرای سلمان رشدی را راه نیانداختند تا بعد از پایان جنگ، خمینی را از افسردگی خارج کنند...
واقعا امیدوارم شبکههای اجتماعی فعلی، کسانی را از دل خود معرفی کنند که از رهبران سهگانه شایستهتر باشند، عاقلتر و به روزتر...رهبرانی که برای پیشبرد امور، در 'ولایت فقیه' گیر نکنند!
Labels: حکومت