عرضم به حضورتان، مسافرت کلا چیز خوبی است، اما جانتان را گاهی به لب میرساند.
طبیعی است وقتی بر اساس برنامهریزی میزبان که اتفاقا خوب هم هست جایی میروید و چند روزی میمانید، روند طبیعی کارهایتان یک کمی تغییر مسیر میدهد و مجبور میشوید برای مرتب کردن کارها تلاش بیشتری به خرج دهید.
مثلا، شما احتمالا نمیدانید که وقتی در جای معمولتان نیستید، کشیدن کارتون روزانه چقدر انرژی میبرد، رسیدن به تمرکز در نقطهای که به شما تعلق ندارد، سخت است، یا زمانبندی انتشار کارها در خودنویس، که ممکن است باعث تاخیر در انتشار مطالب طولانیتر هم بشود.
سفر اخیر کوتاه است اما در عین حال طولانی؛ پاریس - لندن - پاریس. توقفی هم در میانه راه برای دیدن دوستان و گفتگو با یک دوست نادیده.
جلسه روز پنجشنبه در محل سازمان جهانی روزنامهها به نظرم گام مهمی برای تشکیل انجمن بینالمللی روزنامهنگاران ایران بود. حالا جالب است وقتی به جماعت گفتیم که ما فقط میخواهیم این نهاد را ثبت کنیم و بعد از انتخابات کنار برویم، طلبکار هم شدند که نمیشود! باید مدتی ماجرا را بچرخانید ...بعد جیم فنگ بزنید!
از اینها گذشته، دیدار مجدد با رضا دقتی و دیدن نمایشگاه با شکوهش در شمال پاریس هم خالی از لطف نبود. اما تنها تجربه بد این سفر سرما خوردگی بوده. اثر بدش را هم دیروز من دیدم، چند هفته بعد هم شما.
دیروز برای شرکت در برنامه پرگار به لندن آمدم. بحث در باره امکان فعالیت سیاسی روزنامهنگاران بود. طرف مقابلم هم مسیح علینژاد بود که طبیعتا بحث در جاهایی به زد و خوردهای معنوی هم کشید. البته دهان خشک شده من هم باید منظره جالبی درست کرده باشد که منتظر دیدنش میمانم. هر دویمان در بحث دیروز، اشتباهات بامزهای کردیم که میتوان تا مدتها به این خطاها خندید. البته کاریکاتور مسیح را همان وسط کار کشیدم وقتی داغ بحث بود و اتفاقا بد هم نشد. اما از من به شما نصیحت! وقتی سرما خوردهاید و میتوانید، در برنامهای که ضبطش بیشتر از یک ساعت طول میکشد شرکت نکنید! همین الان که دارم مینویسم دهانم خشک شد!
Labels: سفر به فرانسه و انگلستان