مدتی پیش یکی از دوستان اهل تمیز گیر می داد که چرا به خاتمی و یارانش گیر داده ای و الباقی را رها کرده ای؟
از قضا سرکنگبین صفرا فزود و خودش گیر بازار راه انداخت!البته
حسین به راست بیشتر می تازد.
راستش مشکل اصلی سر این است که همه مشکلات را از طرف مقابل بدانیم و این طرفی ها را ننوازیم!
فیلم "وکیل شیطان" را دیده اید؟ در صحنه ای از یکی از سکانس های پایانی، شیطان به فرزند خود می گوید که آیا تقصیر اوست که انسان ها به سراغ او می آیند؟ آیا" او" همه را فریب داده یا خود آدم ها می خواهند به راه خطا بروند؟ چون پیمودن طریق خطا راحت تر است...
وقتی خاتمی بعد از تصمیم جدید
مجلس ضد اصلاحات در باب تصویب یا عدم تصویب قراردادهای خارجی زحمت کشید و عصبانی شد، خنده ام گرفت. خنده ای که از صد فریاد و شیون دردناک تر بود. خفتی یا حقارتی از این بدتر می شود تحمل کرد؟ آبرویی برای خاتمی می ماند؟
به خدا آبادگران مقصر نیستند! آنها که معلوم بود از روز اول می خواهند چه بلایی سر این طرفی ها بیاورند، سوال اینجاست، چرا خاتمی و دار و دسته اصلاح طلبان به موقع کنار نکشیدند؟
سیاست های سر در گم ایران در ماجرای آژانس بین المللی انرژی هسته ای بس نبود، حالا قراردادهای بی پشتوانه دولت را با کشورهای خارجی به آن بیافزایید.
آیا این کار مجلس برای آن نیست که به قوه مجریه ثابت کند که یک من ماست چقدر کره دارد؟ اگر سیستم یکدست تر بود چنین کاری می کردند؟ وقتی خاتمی زور مقابله ندارد، و اهرمی برایش نمانده، برای چه می خواهد این یک سال آخر را با خواری ادامه دهد؟
گیرم عصبانی است، قهرهم بکند کمردردش عود کند، قلبش بگیرد و... آیا نتیجه اش برای کشور فرقی خواهد کرد؟
وقتی زید آبادی گفت که خاتمی در تاریخ خوش نام نخواهد بود و آن نویسنده نان به نرخ روز خور ساکن آمریکا صدایش در آمد،به این اندیشیدم که نقشی که از خاتمی بر صفحه تاریخ حک می شود، چگونه خواهد بود؟
اثر خاتمی مثل اثر گچی بود بر روی تخته سیاه کلاس سیاست و کیاست ایران، دقایقی ماند و بعد پاک شد. عمق نداشت و مدتی در حافظه ما ماند. به خط خوش نگاشته شد و به راحتی محوش کردند.
خاتمی و اصلاح طلبان "
هسته" لازم را برای کنار کشیدن نداشتند. قربانی این بی "
هسته"ای مردم هستند.
آقای
ابطحی هم به حتم در وبلاگ خود عکسی یا گزارشی از خشم و اخم بی فایده رئیس بی جمهور خواهد آورد. چه فایده؟