یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Saturday, January 01, 2005
ابطحی، نبوی و الباقی-۲
یکی از بدبختی‌های بزرگ ما اینست که آدم‌ها را آنطوری که می‌خواهیم، می‌بینیم، نه آنطور که هستند یا می‌خواهند باشند.
اگر من ِ نوعی، فلان مقاله را بنویسم، پس یک مبارز سیاسی محسوب می‌شوم و باید زیر علم فلان گروه هم سینه بزنم، تا هویت داشته باشم و ...
اگر روزنامه‌نگار شده‌ام، پس باید وصیت‌نامه سیاسی‌ام را بنویسم و وضوی شهادت بگیرم و ...
چه کسی این چرت و پرت‌ها را گفته؟ باورتان نمی‌شود! اگر مثل من سه سال در جلسات هفتگی انجمن صنفی روزنامه‌نگاران می‌نشستید، از ادبیات رجبعلی مزروعی و عباس عبدی چیزی جز این را استنباط نمی‌کردید!
عباس عبدی که فقط اعتراف کنندگان را مسخره و تحقیر می‌کرد و آنها را دون‌کیشوت‌های سیاسی می‌نامید( از جمله عزت سحابی را)، ومزروعی که تا پارسال وبلاگ‌نویسی را روزنامه‌نگاری نمی‌دانست و حاضر نبود از سینا مطلبی دفاع جانانه ای بکند، هنوز فرق روزنامه‌نگار با فعال سیاسی را نمی‌داند!
جالب آنکه بین اعتراف کنندگان، خودی و غیر خودی قائل شده‌است، اگر عباس عبدی اعتراف کند، طوری نیس!(با لهجه اصفهانی بخوانید!) و اگر فرضا روزبه و امید اظهار پشیمانی کنند، باید تحقیر شوند!
آپارتاید سیاسی فقط چپی‌ها را قربانی نکرده است، اینان خود تقسیم‌بندی‌های بدتری دارند...
دفاع از حق را از این جماعت انتظار نداشته باشید، اگر در حین حفظ منافع‌شان، حقوق کسی هم حفظ شود، چنان ماجرا را در بوق می کنند که باورتان شود،آزادی بیان و اندیشه تنها توسط این گروه قابل نگاهبانی است.

متاسفم که باید وسط دعوا نرخ تعیین کرد، ولی واقعیت‌ها آنقدر تلخ هستند که نمی خواهید بدانید در اردوی چپ چه می‌گذارد.
ادامه دارد