نازلی بخشی از خاطرهنویسیهای مرا با نگاه خاص فمینیستی خودش نقد کرده که الحق خواندنی است! به نکاتی اشاره کرده که اصلا بیربط نیست و باید به او آفرین گفت. حتما بخوانیدش! بر خلاف نظر
بهمن، به نگاه انتقادی نازلی بسیار احترام میگذارم، و بعضی از اشارههایش را قبول دارم!
و اما نکاتی چند در حد توضیح و شاید هم توجیه:
در این شک نکنید که ادبیات من اصلا فمینیستپسند نیست.
وقتی هم میخواهم به ظلم اشاره کنم، طوری میگویم که نازلی حتما دچار سو تفاهم میشود.
بدون شک من با نگاه ارزشگذارانه به مساله توجه کردهام. حتی گاهی جانبدارانه. در نگاه من، در درجه اول فضا ظالمانه است. نکته بعدی، وقتی کسی داوطلبانه از فضای کثیف استفاده کند تا بهره لازم را ببرد، ظالم است، چه زن باشد و چه مرد. و اگر فردی ناخواسته و برای نجات موقعیت خویش تن به رابطه داد، مظلوم است، چه زن و چه مرد. پس هر ظلمی دو سر خواهد داشت. به عبارتی اگر زنی با حیله، مردی را در موقعیت باخت باخت قرار داد، متجاوز است. ولی از نظر آماری، بار اصلی تقصیر بر گردن آقایان است.
در موردی که اسم برده ام، تا حدی حق را به نازلی و بعضی منتقدان میدهم. اما چرا اسم مردی را نبرده ام:
۱- همه آقایان مورد نظر، در ایران هستند و بابت این روابط پروندهای ندارند. اگر پروندهای داشتند، اشتهار داشتند، مطمئنا نامشان در صدر بود. مگر مطالبم در باب مهاجرانی را فراموش کرده اید؟ مهاجرانی مثال خوبی است از کسی که ظاهرا گفته میشود برایش پرونده درست کرده اند، ولی اصل ماجرا را کتمان نکرده تا کدب و واقع بودنش معلوم شود.
نگاشتن نام اینها برایشان دردسری خواهد ساخت که به هیچ عنوان جایز نیست.
۲-در بخشهایی که هنوز نرسیده ام(روزنامههای سالهای ۷۹-۸۱) نوبت به آقایان متعددی میرسد، هنوز وقت کافی خواهیم داشت. در آنجا هم اسم نخواهم برد، چون پرونده مشخصی وجود ندارد .
۳- نازلی درست می گوید، من شاهد معاشقه جماعت نبوده ام، تنها مواردی را بر اساس اتفاق و روایت طرف مقابل که حتی در موردی با همسرش دچار اختلاف شده و ذکر پشیمانی هم کرده( چهار مورد) دانسته ام و به نحوی شاهد بحث آورده ام. موارد غیر رسمی ۵۵ مورد است، که در گفتگو با تعدادی از ایشان، به نتایج حد اقلی مثبتی رسیدم. تعداد کسانی هم که خودشان درد و دل کردهاند، ۲ نفر هستند.
در باب نظر من به مجموعه روابط، پیش از این یک بار نگاهم در برابر دیدگاه ارزشمند
سیبیل طلا نگاشتهام. به بخشهایی از آن رجوع کنید:
«بسیاری امروز به او حمله کردهاند که آبروی زن ایرانی را برده است. شان خود را در حد یک زن هرزه پایین آورده و...
در درجه نخست، خود من یکی از منتقدین نگاه او به روابط خارج از عرف هستم. شاید او علیه منوگامی هزار و یک حرف بزند، و من و مثال من را به بلاهت و تناقض و ریا متهم کند، ولی اهمیتی ندارد. مهم این است که تلاش کرده دیدگاهش را فارغ از قید و بندهای سنتی بیان کند.
... دلیل نمیشود مانع آزادی بیان یک هموطن شویم که میخواهد نوعی نگاه را بیان کند! من رسما مخالف دیدگاههای سیبیلطلا هستم، ولی به اینکه میخواهد نظرش را آزادانه بیان کند، احترام میگذارم! او میخواهد مرزها را بشکند، و این حد شکنی به خودش مربوط است. هزینهاش را هم می خواهد بپردازد، ولی با این همه به آزاد ی فکریاش احترام بگذاریم. حتی اگر مخالف عقاید او باشید.
حرف زدن در باره سکس و جنسیت انگار تا ابد برای زن ایرانی ممنوع است. ایرج میرزا، مرحوم جزایری،عبید، سعدی، مولانا و بقیه اگر حرفی بزنند، جلف نیست، بلکه نشان از قدرت آنها دارد، ولی اگر زنی چیزی گفت، فاسد شده و باید حذفاش کرد»
از دید نازلی، داشتن روابط خارج از عرف ایرادی ندارد. به همین دلیل زندگی در خارج از کشور را انتخاب کرده. به عقیدهاش هم احترام میگذارم. رسما می گوید، و پایش هم میایستد.
ولی نازلی متوجه یک نکته نمیشود. بحث بر سر خارج کردن فضای مطبوعاتی است آنچه دارد درآن رشد میکند. کسانی که به حرفشان ایمان دارم، میگویند فضا دارد روز به روز بدتر میشود. اگر حد اقل توانمان آن باشد که آنرا بشکافیم، شاید نتیجه مثبتی به بار آید.
بر خلاف نظر نازلی نگاه من به حضور زنانه در محیط کار بسیار مثبت است. تاثیر بسیار زیاد حضور زنان را در روزنامههای مختلف به عینه دیدهام. مقایسه کنید "عصر ما" را با"مشارکت" یا "یاسنو". محصول نهایی برای من اهمیت بیشتری دارد.
آنجا که نازلی به ادبیات خاصی اشاره میکند که اگر زنی میتوانسته به جای من یا هر مردی با زبان هزل سخن بگوید، واکنش من چه میبود، حتی اگر شهلا شرکت هم چیزی میگفت، می گفتم چقدر باحاله! من اصلا به ادبیات هیچ کدام از همکاران زن در همان مطبوعات اشاره ای نکرده ام، چون تاثیر گذاریاش را بر روی کارکرد کلی کار در مطبوعات موثر نمیدانم. با این همه هستند زنانی که ادبیاتی مورد نظر نازلی را دارند. خیلی هم راحت «سه کاف» مقدس را به کار می برند. و جالبتر آنکه موقع استفاده از آن ادبیات ویژه، کمترین بهره جنسی در کل کلامشان وجود دارد.
مطمئنا سیبیل از مثال من ناراحت نخواهد شد:
سیسبیل خاتون ، همه چیز را دیدهای، الی کدو را!