یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Tuesday, October 04, 2005
در نقد نیک آهنگ
این مطلب را نویسنده وبلاگ سرزمین رویایی نگاشته که از خواندنش لذت بردم.
بخشی از نقدش را قبول دارم، و بخشی را نه. با این همه همینکه به جدل‌های موجود در کامنت‌ها تا این حد توجه شده باید آفرین گفت.

در مورد خاطره نویسی، باید بگویم که این نوشته‌ها اصلا قصد ندارد به دلایل بپردازد، من فقط اشاره ای گذرا می کنم. در عین حال مدعی هم نبوده ام که این اشکالات مختص مطبوعات ماست. اظهار نظر در مورد مسائل اصناف دیگر را به دیگران باید سپرد.

در ضمن برای شفافیت ذهن نویسنده محترم هم عرض کنم که اگر کسی که پای هسته‌های مبارک بنده را به میان آورد من نبودم:

Monday, September 26, 2005

قبل از پرداختن به نوشته حامد قدوسی، گفتن یک نکته را لازم دانستم: نیک آهنگ عزیز من را در کنار شادی صدر و نازلی کاموری جزو دسته "افراطیون عالم فمینیسم" خوانده و قول داده کاریکاتوری برای "خنک شدن دل آقایان" از "افراطیون عالم فمینیسم" بکشد و با شیطنت خاص خودش پرسیده که وجه مشترک فمینیستهای افراطی" چیست. البته ایشان یا از روی سخاوت و یا به قول نازلی خانم، از روی "بی هستگی" این سوال پر مغز را بی جواب گذاشته.

و جواب من هم از سر شوخی به ایشان در روز بعد بود.Tuesday, September 27, 2005

اینجاست که می‌گویم وقتی بعضی نقدها به دلیل احساسی شدن میزان دقتشان هم کم می‌شود، و به همین سبب با وجود آنکه نقد اخیر را جالب می‌یابم، ولی به نحو محترمانه‌ای در امتداد قبلی‌هاست.

در مورد قانون مجازات اسلامی و تبعیض آمیز بودن آن کاملا با نویسنده موافقم. ولی بحث من فراتر از چند بند قانون تحمیل شده به مردم است. من تنها اشاراتی داشتم به روابطی که در محیط کار فراتر از استانداردهای حداقلی حرفه‌ای است. و باز به دلیل عدم دقت نویسنده محترم، چند بار گفته‌ام که بر اساس تاریخ همکاری‌ام با نشریات جلو می روم نه روابط افراد. الآن در مطلب مرتبط با روزنامه دوران امروز-نیمه دوم سال ۷۹- به نکاتی اشاره کرده‌ام که احتمالا از چشم نویسنده محترم وبلاگ سرزمین رویایی پنهان مانده است.
بر عکس نظر ایشان، مواردی که به نقش آقایان اشاره می‌شود فراتر است، منتهی حساسیت زیاد خانم‌ها به مسائل باعث تشدید اثرهمان بخش‌های محدود شده است.

در مورد ادبیات مردستیزانه خانم کار، به جلسه‌ای که ایشان در تابسان ۷۵ مهمان روزنامه همشهری بودند و مسعود رضوی با ایشان مصاحبه کردند بر می‌گردم که سر میز نشسته بودم و شاهد بحث‌های آن دو نفر بودم. بحث‌هایی که درج نشد. حس من که شاید غلط هم باشد، این بود که به بهای دفاع از حقوق از دست رفته زنان در طول تاریخ، دارند علیه مردان معاصر که صد البته ملایم‌تر از مردان گذشته اند تلاش می‌کنند. حس کردم که نحوه آگاهی دادن خانم کار بیشتر در حد گرفتن انتقام است. من از سال ۷۵ تا ۷۹ از خوانندگان ثابت مجله زنان بوده‌ام، و علتش هم سر در آوردن از موضع‌گیری‌های بعضی خانم‌ها بوده است! لا اقل خواندن بهتر از شنیدن از بقیه است! در دوران دانشکده هم تفریح من خواندن کتاب‌هایی بود که از فمینیست‌های محترم قرض می گرفتم. و در ضمن نفهمیدم چرا بعضی‌هایشان اینقدر از سیمون دوبوار بدشان می‌آید!

یکی از اهداف من از درج خاطراتم، باز کردن دریچه‌ای برای بحث در باره فضای مطبوعات ایران است. مطمئنا بسیاری از روزنامه‌نگاران وبلاگ‌نویس حرف‌هایی دارند که به خاطر شرم و حیا یا دلایل حرفه‌ای از نوشتن باز مانده اند.

در عین حال قابل درک است که نویسنده محترم مرا نقد کرده نه نوشته‌هایم را(به عنوان توجه کنید). علتی که هنوز می گویم نقد درست و حسابی و غیر واکنشی ندیده‌ام هم همین است.

امیدوارم صبر نویسنده محترم بیشتر باشد تا به موارد روزنامه‌های سال‌های بعد هم برسیم.