در ستایش یونس شکرخواهفرق آدم با سواد و کم سواد در جامعه تبلیغات زده ما به راحتی مشخص نمیشود. اگر من از
شکرخواه تعریف کنم، سخنم نامربوط است، چون سواد آنرا ندارم، و برتر نیستم که بتوانم درجه استادیاش را تعیین کنم. تعریف من از شکرخواه بر اساس مطالبی است که از او خواندهام، نوشتههایش در وبلاگ و آشنایی دور و نزدیکی که کار مطبوعاتی برای من بوجود آورده است.
شکرخواه فعال سیاسی نیست، به عبارت بهتر، اکتیویست نیست. شکرخواه با آنکه در کیهان کار میکرده، در اوائل سالهای هفتاد آنچنان تحت فشار جماعت اطلاعاتی بوده است که احتمالا کسانی که فرق دعوت به وزارت اطلاعات خاتمی و بازجویی دوران سعید امامی را نمیدانند، باید بروند جلو بوق بزنند.
شکرخواه تصمیم گرفته درس بدهد، و وارد محدودههایی که انتقال دانش را محدود میکند نشود. شکرخواه نیک میداند که نتیجه گذشتن از خطوط ممنوعه چیست. شکرخواه ممکن است محافظهکار باشد، ولی به همان شاگردانش رسم ماهیگیری را به خوبی میآموزد. دیگر دست خودشان است که چه بکنند.
اینکه
رفیق شفیق سوژهساز ما او را
ریا کار و هیپوکریت مینامد، چندان به مذاق من یکی خوش نیامده است. لااقل چون شکرخواه را میشناسم. انسانی محترم که در هر جایی که کار کرده و قلم زده اسباب ارتقا شده نه سقوط. نتیجه کار آدمهاست که برجای میماند. مهمتر از همه، تا آنجا که میدانم شکرخواه انسانی است سالم، کاسبکار و بازاری و جلف نیست، احترام همه را نگه میدارد، ادعای بیخودی خارج از توان هم نمیکند. میداند در کجا زندگی می کند و معنی هزینه دادن را بسیار بهتر از دیگران میداند.
درود بر استاد دات!
مطالب مرتبط:
سکوت و همکاری قرص خورشيد در سياهی شد، يونس اندر دهان ماهــــــی شد
انتقاد از هودر، دفاع از دات