راستش هیچ کسی یکشبه عاقل نمیشود، ولی هستند عاقلانی در دستگاه تصمیمگیری ایران که نگران ملک و میهن هم هستند.
راستش پریشب که داشتم
کاریکاتور روز بعدم را میکشیدم، همهاش خدا خدا میکردم که کار خرابتر نشود. چون در کالج هم مصاحبه کاری داشتم، وقت نکردم کاریکاتور را سکن کنم و از شانسم مرکز فتوکپی هم چنین نکرد. به دوستان سردبیری روز هم که گفتم، پاسخی الکابونگی شنیدم که خبر خوب دیگری نداشتی این آخر وقتی بدهی؟ این از فواید
در برگشت از سرکلاس با علیرضا حقیقی گپ زدم که حیفم آمد ضبطش نکردم برای رادیو زمانه. امیدوار بود که بخش عقلانیتر دستگاه دیپلماسی ایران فعال شود.
مشکل بزرگ جماعت این است که آنقدر چهره خود را مخدوش میکنند که بعدش مجبورند با هزینه زیاد تصحیحاش کنند. هالوکاست و کنفرانس هالوکاست و ...موضعگیریهای ایران در سازمان ملل و دیگر زحمات آقایان مطمئنا به نفع ایران نبوده است.
از سوی دیگر ما نتوانستهایم در تقسیمبندیهای منطقهای و جهانی دوستان زیادی پیدا کنیم و مطمئنا با این تحریم لعنتی وضعمان بهتر نخواهد شد. وقتی که هنوز بسیاری از توپهای سیاسی که جماعت در میکنند، مصرف داخلی یا حداکثر جمع کردن طرفدار میان مسلمانان پاکستان و لبنان و مصر و احتمالا اهالی بورکینافاسو دارد، و نمیتواند موضع جهانی ما را تقویت کند، باید بیشتر هزینه کنیم.
تنها امید ما میتواند این باشد که در عین دفاع از مرزهای کشور، عاقلانه و سیاستمدارانه رفتار کنیم. تا الان کمتر عمل کردهایم!
راستی یک نکته:
امروز شنیدم که سید حسن نصرالله هنگام جنگ یک ماهه حزبالله و اسرائیل در سفارت ایران زندگی کرده چون میدانستند اسرائیلیها نمیتوانستند به سفارت ایران حمله کنند. جالب بود نه؟
Labels: سیاست