جای شما خالی، کلی پیاده روی کردیم در ولایت پایتخت و کلی هم عکاسیدیم. دو تا اتفاق با مزه هم افتاد. اولی، در پارکی نزدیک تالار شهر، داشتم از آدمهایی که روی چمن یا نیمکتهای پارک خوابیده بودند عکس میانداختم. یک آقای هم بود که میخورد از خانه و زندگی دور شده و به عبارت امروزی، کارتن خواب بود. راستش یک حس عجیب به من میگفت که این آدم انرژی زیادی دارد. از او عکس نیانداختم، چون عادت ندارم مجانا از کارتن خوابها یا متکدیانی که از آنها عکس بیاندازم و سکهای هم به رسم احترام تقدیم میکنم. راستش رویم نمیشد. از کنارش که رد شدم، به فارسی گفت راحت باشید، اگر میخواهید، میتوانید عکس بیاندازید.
Labels: آتاوا